پس از گذشت نزدیک به سه سال از حاکمیت طالبان، نظامیان زن که موفق به فرار از افغاستان نشدهاند، اکنون در وضعیت اسفباری به سر میبرند. وضعیت رقتبار اقتصادی، هراس از بازداشت، زندان، شکنجه و ترور، خانهبهدوش بودن و افسردهگی حاد از جمله پیامدهایی است که نظامیان زن با آن دستوپنجه نرم میکنند. این نظامیان که در بیش از بیست سال گذشته دوشادوش مردان نظامی در برابر گروههای تروریستی از جمله گروه طالبان مبارزه کردند، به دلیل داشتن سمتهای مختلف در نظام پیشین بارها از سوی طالبان تعقیب، شکنجه و زندانی شدهاند. گروه طالبان در اوایل حاکمیت خود با وجود اعلام «عفو عمومی» شمار زیادی از نظامیان دولت پیشین را در ولایتهای مختلف بازداشت، شکنجه، ترور و تیرباران کرد. این امر سبب شد که نظامیان زن در معرکه مرگ و زندهگی قرار بگیرند. زنان و دخترانی که در نظام جمهوریت عضو نیروهای امنیتی و دفاعی افغانستان بودند، میگویند که از زمان قدرتگیری طالبان تا حال مورد تعقیب قرار دارند و از آنان خواسته میشوند تا به وظیفههایشان برگردند. شماری نیز میگویند که در وضعیت بد اقتصادی و روحیـروانی به سر میبرند و برای زنده ماندن مجبورند وسایل خانه و زیوراتشان را بفروشند.
خجسته (مستعار) یک تن از نظامیان زن است که به مدت شش سال در نظام جمهوریت وظیفه اجرا کرد. پس از به قدرت رسیدن طالبان، او با خانوادهاش زندهگی رقتانگیزی را در افغانستان میگذراند و هر لحظه زندهگی آنان با هراس از بازداشت توسط طالبان همراه است. او برای فرار از چنگ طالبان همواره تغییر مکان میدهد. خجسته میگوید: «در مدتی که طالبان قدرت را گرفته، بارها مجبور شدهام تغییر مکان دهم. گاهی به ولایت اجدادیام میروم و گاهی در داخل کابل پس از هر سه ماه تغییر مکان میدهم.»
او میگوید که انتقامجویی طالبان از نظامیان دولت پیشین سبب شده است تا همیشه با ترس زندهگی کند: «وقتی دولت سقوط کرد، من از ترس شبها خواب نداشتم. وقتی خواب میرفتم، کابوس میدیدم. بیدار که میشدم، همه بدنم عرقپُر میشد. تا حال نیز گاهی همین حالت برایم پیش میآید.»
این نظامی پیشین علاوه بر تهدیدهای جانی، در وضعیت بد اقتصادی نیز به سر میبرد و پس از گذشت حدود دوونیم سال از آغاز حاکمیت طالبان مجبور میشود شوهرش را به ایران برای کار بفرستد. او که اکنون در یکی از منطقههای کابل تنها با سه فرزندش زندهگی میکند، میگوید: «از وقتی شوهرم به ایران رفته، همراه فرزندانم کاملا بیپناه شدهام. خیلی میترسم، تا حدی که نمیتوانم از خانه چند قدم دورتر بروم.»
ثریا (مستعار) یکی دیگر از نظامیان زن است که در وضعیت بد روحی و روانی به سر میبرد. او پس از بارها تهدید و ناپدید شدن همکارانش، دچار شوک روانی شده است. این نظامی میگوید که پس از بارها تلاش نتوانسته است از زیر پرچم طالبان که طناب دار بر گلویش شده است، نجات یابد. ثریا نزدیک به سه سال است که در خانهاش حبس است و احتمال بازداشت، شکنجه و ترور توسط طالبان به کابوس وحشتناکی برایش مبدل شده است. او میافزاید که دو تن از همکارانش از سوی طالبان بازداشت شده بودند و تا حال از سرنوشت آنان اطلاعی ندارد و خودش نیز بارها از سوی این گروه تهدید شده است.
ادامه زندهگی در افغانستان تحت حاکمیت طالبان ثریا را سخت افسرده و مایوس کرده است. میگوید: «از ترس در این مدت حتا نتوانستهام یک موبایل درست داشته باشم و از سرنوشت همکارهایم باخبر شوم. خیلی میترسم.»
یکی دیگر از نظامیان زن که نخواست اسمش ذکر شود، در صحبت با روزنامه 8صبح میگوید که در مدت نزدیک به سه سال همواره از سوی طالبان تهدید تلفنی شده است و در جریان سال گذشته خورشیدی چندین بار طالبان با وی تماس گرفته و از او خواستهاند تا به وظیفهاش برگردد، اما ترور و مفقود شدن تعدادی از نظامیان وی را نسبت به این گروه بیباور ساخته است. میگوید: «یک روز به من زنگ آمد. وقتی جواب دادم، یکی از افراد طالبان بود. همه مشخصاتم را داشت و گفت شما فلانی هستید و این سمت را برعهده داشتید. از من خواست تا به وظیفه برگردم. اخطار داد که اگر نروم، پشت خانهام میآیند. خیلی ترسیده بودم و تلفن را قطع کردم. دوباره زنگ زد و این بار اسم همه همکارانم را گرفت و پرسید آنها کجایند؟ چرا شمارهشان خاموش است؟ شماره آنها را پیدا کن. من تماس را قطع کردم و سیمکاراتم را شکستاندم و مجبور شدم تغییر مکان دهم.»
با این حال، شماری از نظامیان زن که در پاکستان به سر میبرند، نیز تجربه تلخی از زندهگی در افغانستان پس از حاکمیت طالبان دارند. یکی از این نظامیان میگوید که با چالشها و تهدیدهایی که سد راهشان قرار داشت، به امید پیدا کردن مکان امن کشورش را ترک کرده، اما پاکستان نیز جای امنی برای او و همکاران پیشینش نیست و نظامیان در آن کشور با مشکلات فراوان از جمله مشکل اقتصادی دستوپنجه نرم میکنند.
کبرا یکی از نظامیان زن است که در پاکستان به سر میبرد. او روز سقوط دولت به دست گروه طالبان را برای خود و همرزمانش روز وحشتناکی توصیف میکند که تا حال نتواسته است آن را فراموش کند. او پس از نزدیک به دو سال زندهگی زیر پرچم طالبان، بالاخره موفق میشود با همکاری تعدادی از دوستانش، با شوهر و فرزندانش راهی پاکستان شود و از معرکه مرگ و هراس بهصورت موقت نجات یابد، اما پاکستان نیز پس از تنش با طالبان و اقدام به اخراج پناهجویان اهل افغانستان مکان امنی برای او نیست؛ زیرا به گفته خانم کبرا تعدادی از افراد در معرض خطر در آن کشور نیز ترور شدهاند.
او میگوید پس از حاکمیت طالبان در افغانستان هر لحظه با ترس و وحشت زندهگی کرده و همواره از سوی این گروه مورد تعقیب و تهدید قرار داشته است. میگوید: «پس از حاکمیت طالبان آنقدر تحت فشار روحی و روانی بودم که شاید در کلمات گنجانیده نشود. چندین مرتبه از سوی طالبان پیامها و تماسهای تهدیدآمیز دریافت میکردم. حتا موقعیت خانهام را پیدا کرده بودند. یک روز به خانه ما آمده بودند، خوشبختانه خانه نبودم. شوهرم با دو دخترم خانه بودند. آنها هم خانه را ترک کرده و به من زنگ زدند که خانه نروم. همیشه احساس میکردم کسی مثل سایه مرا تعقیب میکند. برای حفظ جانمان، من و شوهرم هر کاری که در توان داشتیم انجام دادیم. از تغییر موقعیت گرفته تا عذر و زاری پیش دوستانم تا به ما کمک کنند که از افغانستان بیرون شویم. بالاخره با همکاری تعدادی از دوستان موفق شدیم به پاکستان بیاییم.»
خانم کبرا نیز میگوید که پس از سقوط دولت و از دست دادن وظیفهاش با مشکلات اقتصادی فراوانی دستوپنجه نرم میکند. او برای ادامه زندهگی مجبور شده است وسایل خانه و همه زیوراتش را بفروشد. میگوید: «هم در افغانستان و هم در پاکستان وضعیت اقتصادی بدی دارم. هیچ چیزی برای فروش باقی نمانده است. حتا مجبور شدم یادگار مادرم که سالهای سال پیشم بود و هیچ فکر نمیکردم که مجبور به فروشش شوم، فروختم.»
این در حالی است که گروه طالبان پس از قدرتگیری مجدد، همواره در صدد انتقامجویی از مخالفان خود و کسانی بوده که در بیست سال گذشته سنگر دفاع را در برابر آنان حفظ کرده و با آنان جنگیدهاند؛ اما سران این گروه قتل و شکنجه نظامیان پیشین را همواره ادعا خوانده و گفتهاند که آنان پابند به تعهد خود نسبت به «عفو عمومی» هستند. این در حالی است که گزارشهای نشرشده در مورد نظامیان دولت پیشین پس از حاکمیت طالبان، نشان میدهد که این گروه علاوه بر نظامیان پیشین، خانواده آنان را نیز بازداشت و شکنجه کرده است.