تصفیه‌های درونی طالبان؛ اتفاق مهمی در راه است؟

تصفیه داخلی بخشی از دینامیسم سازمان‌ها و گروه‌های تروریستی-مافیایی است. آن‌ها چه حاکم باشند و چه در حال جنگ با حاکمان، دست از تصفیه و کشتار درون‌گروهی برنمی‌دارند. بیشتر تصفیه‌ها بی‌سروصدا و بدون آن‌که به رسانه‌ها انعکاس یابد، چون چرخ خونین در حرکت است. کسانی به جرم سازش‌کاری، تعدادی به اتهام همکاری با مخالفان و عده‌ای به دلیل امتیازطلبی و تمایل به تصاحب مقام‌های پرصلاحیت‌تر و پردرامدتر حذف می‌شوند. عده‌ای صرفاً به این دلیل که با صداقت و مهارت بسیار کار می‌کنند و در حال گسترش چتر محبوبیت خودند، حذف می‌گردند. از این ‌رو حذف افراد صاحب نفوذ در نظام‌ها و گروه‌های غیردموکراتیک را نمی‌توان غیرعادی و لزوماً ناشی از تحولی در درون آن گروه دانست، مگر آن‌که اسناد لازم و الگوهای قناعت‌بخش در آن حذف‌ها دیده شود.

در دو سال گذشته ماشین کشتار طالبان متوقف نشده است. بیشتر مواقع تیغ حذف بر گردن مخالفان و غیرطالبان لغزیده، اما در مواردی خودی‌ها را نیز هدف قرار داده است. در گزارشی که نیویارک تایمز در اپریل ۲۰۲۲ نشر کرد،  شهرت نزدیک به ۵۰۰ تن از سربازان و مقام‌های دولتی که طالبان کشته و ناپدید کرده بودند، مستند شده بود. آن گزارش تنها گوشه‌ای از واقعیت خونین را انعکاس می‌داد. در همان موج اول کشتار، تصفیه درونی تروریستان نیز بسیار وحشتناک جریان یافت. گزارش‌های تکان‌دهنده‌ای از ننگرهار و کنر نشر می‌شد. سرهای بریده در نهرها و کوچه‌های ننگرهار و کشتارگاه‌های پر از اجساد مثله‌شده در کنر، حکایت از تصفیه نظام‌مند و بی‌رحمانه داشت. در همان گیرودار، حملات بر مساجد نیز تشدید شد. حمله انتحاری بر مسجدی در اکتوبر ۲۰۲۱ در کندز و حمله دیگری در همان ماه در قندهار صدها هموطن ما را به خون کشید.

قتل ایمن‌الظواهری در آخر جولای ۲۰۲۲، قتل رحیم‌الله حقانی چند روز مانده به اولین سالگرد حاکمیت طالبان و کشته شدن عمر خالد خراسانی، از رهبران طالبان پاکستانی، چند روز بعد از آن، هر کدام تبصره‌ها و حدس‌وگمان‌های بسیاری را بر‌می‌انگیخت. هر بار با کنار هم گذاشتن کشتارها، برای کسانی شاید این تصور دست دهد که دیگ خشونت‌های داخلی طالبان به ‌جوش آمده و شاید به‌شکل بی‌پیشینه به غلیان برسد. مساله این است که آن دیگ همیشه از شکنجه، کشتار و تصفیه می‌جوشد. اوایل امسال، بلخ شاهد قتل داوود مزمل، والی قدرت‌مند آن گروه بود و مدتی رسانه‌ها را مشغول کرد. حالا در این چند روز مثل تابستان ۲۰۲۲، چند طالب و داعشی نامدار در بدخشان و کنر کشته شده‌اند. خبر قتل ثناالله غفاری، رهبر شاخه خراسان داعش در کنر و قتل نثار‌احمد احمدی، معاون والی طالبان و مولوی صفی‌الله، قوماندان امنیه سابق بغلان، حکایت از رویارویی طالبان و داعشیان و شاید جنگ درونی طالبان در شمال‌شرق دارد. اما، این کشتار آیا چیزی را تغییر خواهد داد و صف‌بندی‌های چالش‌برانگیز در درون طالبان خلق خواهد کرد؟ اکنون نیرویی وجود ندارد تا از اختلافات خونین طالبان بهره سیاسی ببرد و با حمایت از برخی جناح‌های آن گروه، وارد میدان گردد. از این ‌رو، تصفیه‌ها و جنگ‌های درونی چالش بنیادی برای طالبان خلق نخواهد کرد.

افغانستان به صندوقچه آفات بدل گردیده که در آن انواع بلاهای تروریستی می‌لولند، هم‌دیگر را نیش می‌زنند و با نیش زدن‌ها و کشتن‌ها ابراز وجود می‌کنند. هر گونه امید قومی و سمتی به طالبان بدخشی خطا است، همان‌طوری که توهم قومی گروهی از تحصیل‌کرده‌گان و شهرنشینان غیرطالب در دوران جمهوریت به ملا برادر و ملا هبت‌الله خطا بود. از درون جریان تروریستی و مافیایی، انتظار اتفاق غیرتروریستی و غیرمافیایی فریب است. طالبان بدخشی، قندهاری، خوستی و فاریابی بر سر منافع جناحی و شخصی به ‎روی هم چنگ می‌اندازند، اما تا زمانی که محیط داخلی و حمایت خارجی برای پرورش تروریسم وجود داشته باشد، اتفاق نیکی نخواهد افتاد.

دکمه بازگشت به بالا