آیا طالبان مغلوب رسانهها خواهند شد؟

بهار مهر، مشاور رسانهای وزارت داخله
در عصر ارتباطات و رشد رسانههای جدید، هیچ دولت، جریان و نیروی سیاسی و نظامی نمیتواند با ابزارهای سنتی، کهنه و غیربهروز، خود را در عرصه قدرت و سیاست ملی و بینالملل مطرح کند، مرتبط نگهدارد و به اهدافش برسد. گروههای تروریستی بینالمللی و شورشیان محلی در هر نقطهای از جهان، امروزه بیشتر از کاربرد سلاح و سختافزارهای جنگی به استفاده از «جنگ لایک» رو آوردهاند و با گذشت هر روز درگیریهای دیجیتالی میان گروههای متخاصم و رقیب پیچیده و بیشتر میشود.
گروه تروریستی دولت اسلامی (داعش) در سال ۲۰۱۴ با راهاندازی کارزار تبلیغاتی حیرتآور در میان کاربران شبکههای اجتماعی عراق (که پس از ۲۰۰۳ از ۱۵۰ هزار به چهار میلیون افزایش یافته بود) موصل بزرگترین شهر در شمال عراق را برقآسا تسخیر کرد. این حمله که سرعت تبلیغات در آن بیشتر از سرعت پیکاپهای چاپانی آنان در جادههای رمادی و فلوجه بود، هزاران تن از شهروندان عراقی را حیرتزده کرد و سبب شد تا روحیه نیروهای مسلح عراق درهم بشکند و مقادیر هنگفت سلاح و وسایط نظامی به دست نیروهای داعش بیافتد. باشندهگان شهرهای در مسیر حرکت کاروانهای داعش بر اثر حجم گستردهی این تبلیغات، خانههایشان را ترک کردند و هزاران تن پیش از آنکه داعش به شهرستانهای آنان برسد، به بغداد پایتخت و شهرهای دیگر پناهگزین شدند.
گروه طالبان به عنوان یک گروه شورشگر و تروریستی در افغانستان نیز از اهمیت این جنگ آگاه است. در حال حاضر این گروه دهها پایگاه انترنتی در اختیار دارد که از بیرون مرزهای افغانستان مدیریت میشوند و از رسانههای مختلف برای نشر و پخش تبلیغات خود استفاده میکنند. گروه طالبان در جریان سالهای گذشته نشان دادهاند که از ابزارهای جدید تبلیغات و استفاده از رسانههای اجتماعی سود کلانی بردهاند. به عنوان مثال جنگ تبلیغاتی آنان در غزنی از حمله نظامی (۱۶ سرطان ۱۳۹۸) پیشتر راهاندازی شده بود و در حالی که محبس غزنی در کنترل نیروهای دولتی بود، آنان از آزادی دهها تن خبر دادند. مخاطبان این تبلیغات، شهروندان و حکومت افغانستان است که پیوسته اعمال طالبان را محکوم کردهاند و در واکنش متقابل این گروه بارها طعم تلخ شکست را در فضای رسانهای و جنگ دیجیتالی تجربه کرده است. به عنوان نمونه، حملات پی هم انتحاری طالبان در ماه گذشته به اهداف غیرنظامی در کابل و محکومیت گسترده آن از سوی حکومت، مردم افغانستان و نهادهای بینالمللی، آنان را وادار ساخت تا در اعلامیهای از مردم معذرتخواهی کنند.
جایگاه طالبان در رسانههای تصویری
نقش طالبان در اثرگذاری بر شهروندان افغانستان از طریق رسانههای تصویری ضعیف و ناچیز است. این گروه به دلیل دسترسی نداشتن به چینلهای تلویزیونی، تبلیغات گسترده در برابر آنان از این رسانهها و سطح پایان سواد آنان در مواجهه با ادبیات و منطق رایج نقد و گفتوگو، این عرصه را باختهاند. قابل یادآوری است که صرفاً طالبان بازندهی این میدان نیستند، سایر جریانهای افراطی از جمله احزاب سنتی و راستگرایی اسلامی نیز پیش از آنها تجربه ناگوار این معرکه را دارند. به گونهی مثال، گلبدین حکمتیار رهبر حزب اسلامی در جریان نزدیک به سه سال پس از پیوستن به پروسه صلح و اقامت در کابل، بارها این عرصه را در مواجهه با مطالبات شهروندان، انتقادهای مخالفان سیاسی و رقبای برحال و پیشین باخته است و شهروندان افغانستان دیگر از ناحیه او نگران نیستند، هرچند او هر از گاهی با برگزاری کنفرانسهای خبری بر خلاف ارزشهای حاکم و دستآوردهای مردم و حکومت افغانستان، موقف میگیرد.
آگاهان باور دارند که طالبان در حال حاضر با دیدهبانی ارتش پاکستان در بخش تبلیغات در کارزارهای تبلیغات رسانههای اجتماعی همتراز حکومت افغانستان به نظر میرسد، اما با توجه به تجربههای سالهای پیشین و حضور قدرتمند و پر تپش رسانههای دیداری و شنیداری به نظر نمیرسد که گروه طالبان در صورت موافقت به هرگونه تفاهمی و قطع خشونت و کشتار، پیروز عرصه جنگ رسانهها گردد. روایت آنان با کشتار رنگ گرفته و با ختم آن از میان میرود. طالبان نمیتوانند روایت بدیل به خشونت بیافریند که اعمال آنان را در گذشته توجیه کند یا برای آنان وجه بیافریند. رهبران این گروه نیز هممانند رهبران تنظیمهای جهادی سابق و گلبدین حکمتیار زیر سیلی از انتقادها مجبور به انعطاف و پذیرش روایت حاکم و وضع موجود خواهند شد.