امیر هوشنگ ابتهاج متخلص به سایه، شاعر و پژوهشگر بلندآوازه زبان پارسی، نیمهشب سهشنبه، ۱۸ اسد ۱۴۰۱، درگذشت. این خبر غمانگیز را دخترش، یلدا ابتهاج، در صفحه رخنامهاش تأیید کرد و نوشت: «سایه ما با هفت هزار سالهگان سر به سر شد» و خوانندهگان را یاد مصراع «آه از آن رفتهگان بیبرگشت» این شاعر بزرگ انداخت.
امیر هوشنگ ابتهاج، شاعر بزرگ زبان پارسی، حوت سال 1306 در رشت (ایران) متولد شد. او کودکیاش را در زادگاهش گذراند و دوران دبیرستان/لیسهاش را به تهران رفت. ابتهاج از همان جوانی سرودن شعر را آغاز کرد و با موسیقی آشنا شد. او سرودن غزل را پیش گرفت و مدتی را بهعنوان سرپرست برنامه گلها در رادیوی ایران مشغول به کار شد. ابتهاج در آن زمان به فعالیت خود در رادیو ادامه داد و برنامه گلچین هفته که مربوط به موسیقی بود را بنا نهاد.
ابتهاج در جوانی دلباخته دختری ارمنی به نام گالیا شد که در رشت ساکن بود و این عشق دوران جوانی دستمایه اشعار عاشقانهای شد که در آن ایام سرود. بعدها که ایران غرق خونریزی و جنگ و بحران شد، ابتهاج شعری به نام (دیرست گالیا…) با اشاره به همان روابط عاشقانهاش در گیرودار مسایل سیاسی سرود.
ابتهاج در سال 1346 بر سر مزار حافظ مراسم شعرخوانی اجرا کرد که با استقبال مردم روبهرو شد. وصف این مراسم در بخشی از سفرنامه معروف «از پاریز تا پاریس» اثر «دکتر باستانی پاریزی» آمده است.
هوشنگ ابتهاج با نام سایه نیز شناخته شده است. «ه. ا. سایه» تخلص این شاعر بود که آثارش را با این نام منتشر میکرد. خود این شاعر پرآوازه بر این باور بود که حروف کلمات سایه حروف نرم و بدون ادعایی هستند و در آن نوعی افسوس وجود دارد. در معنای این کلمه نوعی افتادهگی خودنمایی میکند که حتا میتواند در برابر خشونت و وقاحت ایستادهگی کند.
ه. ا. سایه همواره در بین قالبهای شعری کلاسیک و نو در حرکت بود و شعرهای متفاوتی را سرود. اشعار او دو وجه متفاوت دارند؛ نیمی از آنها مضامین عاشقانه و احساسی دارند و نیمی دیگر بدون قافیه و در قالب نوین موزون سروده شدهاند. فصاحت زبان و قوت بیان این شاعر بزرگ عصر ما در همه اشعارش دیده میشود و آثار او متجلی وقایع اجتماعی هستند. او همانند استاد خود، خواجه شیراز، حافظ، همواره به موضوعهای اجتماعی اشارههای ظریفی میکند. او خود در این باره در مصاحبهای گفته بود:
«شعر کلاسیک ما پرورانده شده است که در آن بتوانید همه حرفها را بزنید، در عین حال در امان باشید.»
ه. ا. سایه سراسر زندهگیاش با سرودن شعر آمیخته شده است و آثارش سرشار از تشبیهات و استعارات خوشترکیب هستند. او با زبانی روان و خوشآهنگ، غزلهای ماندگاری را آفریده است که بسیار خوب و خواندنی هستند.
«در این سرای بیکسی، کسی به در نمیزند»، «نشود فاش کسی آنچه میان من و توست»، «شبم از بیستارهگی، شب گور»، «رفتم و زحمت بیگانه ز کوی تو بردم»، «تو میروی دل ز دست میرود»، «سایهها، زیر درختان، در غروب سبز میگریند»، «دست کوتاه من و دامن آن سرو بلند»، «امشب به قصهی دل من گوش میکنی» و دهها شعر نغز دیگر که پرداختن به همه آن در مجال این مختصر نیست، از جمله اشعاری هستند که امروزه در رسانههای اجتماعی دست بهدست میشوند.
از هوشنگ ابتهاج آثار مهم و متعددی به جای مانده است که از نظر ادبی بسیار حایز اهمیت هستند. یکی از آثار مهم او، تصحیح غزلهای حافظ است که با عنوان «حافظ به سعی سایه» در سال ۱۳۷۲ منتشر شد. این اثر حاصل سالها حافظشناسی این شاعر فرهیخته است.
«نخستین نغمهها» جزو اولین آثار ابتهاج است که در سال 1325 منتشر شد. این اثر شامل اشعاری به شیوه کهن است که به غزلیات حافظ بسیار نزدیک هستند و غزلهایی با مضامین عاشقانه و لطیف را در بر میگیرد.
«سراب» اثر دیگری از این شاعر است که در سال 1330 منتشر شد. این اثر به شیوه جدید نگاشته شده است و احساسات و عواطف فردی را به تصویر میکشد.
ابتهاج «سیاهمشق» را که شامل شعرهای اواخر دهه سی زندهگیاش بود را در سال 1332 منتشر کرد و پس از آن در همان سال اثر «شبگیر» را که درباره مردم و اوضاع اجتماعی بود، نوشت.
کتاب «گزیده اشعار هوشنگ ابتهاج ه.ا. سایه» مجموعهای از اشعار این شاعر گرانقدر است که از جانب نشر «فیدیبو» در این اواخر منتشر شده است.
هوشنگ ابتهاج در سال ۱۳۹۱ در ۸۵ سالهگی خاطرات خود را در گفتوگو با میلاد عظیمی در کتاب «پیر پرنیاناندیش» عنوان کرد. در این کتاب هوشنگ ابتهاج به بیان عقاید و نظرات خود درباره بسیاری از چهرههای بهنام موسیقی، شعر و سیاست در زمان خود میپردازد. او در این کتاب تأیید میکند که آزادیاش از زندان در سال ۱۳۶۳ بعد از نامه محمدحسین شهریار به سیدعلی خامنهای، رییس جمهور وقت ایران، و بیان این نکته که «وقتی سایه را زندانی کردند، فرشتهها بر عرش الهی گریه میکنند» صورت گرفته است. ابتهاج یک سال بعد از این نامه از زندان آزاد شد.
«کتاب پیر پرنیاناندیش» به همت «میلاد عظیمی» و «عاطفه طیه» در دو جلد نگاشته شده که شامل دستنوشتهها و عکسهای این شاعر گرانقدر است.
امیر هوشنگ ابتهاج سایه همواره دانشآموزی خودآموخته بود که سراسر زندهگیاش را وقف خواندن و سرودن کرد. با پرکشیدن و پرواز کردن این پیر پرنیاناندیش، سایهای بزرگ از سر تمام فارسیزبانان جهان بهویژه از سر شعردوستان و ادبپروران کوچید و رفت و به قول علامه اقبال لاهوری «دگر دانای راز آید که ناید؟»