بخش سوم – روایت صلح؛ از کجا تا اینجا؟
محمدعمر داوودزی

تغییر در رفتار طالبان:
پرده کنار زده شد، میزی مالامال از انواع غذاهای لذیذ، نوشابههای گوناگون، ظروف گرانقیمت و عصری در برابر ما نمایان گردید. طرز چیدمان میز غذا کمتر از هوتلهای پنج ستاره نبود.
من به نمایندهگی سازمان ملل متحد، تعدادی از خارجیانیکه در ترکیب هیات ما بودند، وکیل احمد متوکل وزیر خارجه طالبان و ملا حسن والی قندهار جهت صرف غدا به سوی این میز غذا فراخوانده شدیم. تغییر بزرگ و بیسابقهای در پذیرایی طالبان از مهمانان خارجی دیده میشد.
این واپسین سفر من به نمایندهگی سازمان ملل متحد به قندهار بود که به تاریخ هشتم آگست ۲۰۰۱ میلادی صورت گرفته بود. وقتی در فرودگاه قندهار از هواپیما پیاده شدیم، خلاف سابق تفاوت زیادی دیده میشد؛ موترهای تمیز، تشریفات منظمتر و افراد توظیف برای پذیرایی چنان با روش مدرن برخورد میکردند که بدون آموزش ناممکن بود چنین تغییری رونما گردد.
وقتی به سوی محل ملاقات همیشهگی – دفتر والی قندهار – در حرکت بودیم، متوجه شدیم که محل تغییر کرده است و برای برگزاری جلسه در باغ شرکت موریسون آمادهگی گرفته شده بود. داخل محل ملاقات شدیم، عمارت بسیار نظیف بازسازی شده بود، نظم ویژهای در برخوردها و سایر مسایل دیده میشد البته به معیارهای طالبان. ملا حسن و وکیلاحمد متوکل منتظر ما بودند. آقای متوکل وزیر خارجه طالبان بود مگر همیشه در قندهار به سر میبرد چون از مشاوران نزدیک ملا محمد عمر مجاهد بود و معمولاً نزدیکشان به سر میبرد.
اجندای جلسه را طبق معمول موضوعاتی چون مکاتب دخترانه، حقوق بشر، رسانیدن کمکهای بشردوستانه به مردم افغانستان و مانند اینها تشکیل میداد.
معمولاً طالبان ما را قبل از غذا به نماز دعوت میکردند مگر این بار نخست ما را به غذا دعوت کردند. در جریان ملاقات، در آن سوی اتاق از پشت پرده صدای چیدن ظروف را میشنیدم و شک داشتم که چنین باشد. سرانجام ما را به میز غذا که آن سوی پرده به رسم بسیار عصری ترتیب شده بود، فراخواندند.
در جریان صرف غذا از یکی از خارجیها که باری از نوشجان کردن شوربا بالای سفره روی زمین لذت برده بود و از سادهزیستی طالبان حیرت کرده بود، پرسیدم آیا طالبان تغییر نکردهاند؟ روی گرداند و به آرامی گفت، پاسخت را در اسلامآباد میدهم.
بعد از ختم جلسه رسمی، صحبتهای خودمانی و غیر رسمی آغاز شد. یک نوع ناراحتی و بیقراری پنهان و مرموز در سیمای وکیلاحمد متوکل قابل رویت بود. آقای ایرک دیمول رییس سازمان ملل متحد و مسوول بخش انکشافی آن سازمان برای افغانستان این حالت را درک نموده بود، از آقای متوکل پرسید: چرا پریشان و ناراحت معلوم میشوید؟ وکیلاحمد متوکل تلاش کرد تا موضوع مهمی را به گونه تلویحی برای ما بیان نماید. سرانجام با یک نوع نارضایتی از وضعیت گفت: در تصامیم مهم ملی نسبت به ما مهمانان خارجی صلاحیت بیشتر دارند.
در مسیر راه ایرک دیمول نظرم را از بیان آقای متوکل از مهمانان خارجی پرسید و گفت آیا منظور آقای متوکل پاکستانیان خواهد بود؟ من نظر متفاوتتر داشتم و به آقای دیمول گفتم که منظور آقای متوکل، اسامه بنلادن، جمعه نمنگانی و مانند اینها است.
وقتی به اسلامآباد رسیدیم، آقای ایرک دیمول در پاسخ به سوالم که در جریان صرف غذا در قندهار کرده بودم، چنین گفت. پیش از این طالبان با روش خاص بومی خود زندهگی میکردند و پابند اصول اصیل خودشان بودند. وی تغییر در این وضعیت را علایم گمشدن طالبان خواند. ادامه داد، هر شخص و گروهی که از اصل خود دور شود، گم خواهد شد.
سفر هیات کانگرس امریکا به اسلامآباد:
دو روز بعد از سفر یادشده، هیات کانگرس امریکا به اسلامآباد آمد و نشست مهمی را برگزار کرد. هیات کانگرس امریکا، سفرای کشورهای غربی مقیم اسلامآباد، صبغتالله ذکی نماینده جنرال دوستم، سه تن افغان به نمایندهگی مهاجرین افغان در پاکستان، یک افغان به نمایندهگی از انجیوها و نویسنده این متن به نمایندهگی سازمان ملل متحد اشتراک کنندههای این نشست بودیم.
هیات کانگرس ایالات متحده امریکا از وضعیت افغانستان تحت حاکمیت طالبان راضی به نظر میرسید، تاکید داشتند که طالبان قادر شده تا افغانستان را متحد بسازد. چنان وانمود میکردند که طالبان به زودی ساحات باقی مانده را نیز تصرف خواهند کرد. این هیات استدلال میکرد که طالبان در ساحات تحت کنترل خود امن و ثبات را تامین نموده و از کشت و قاچاق مواد مخدر جلوگیری کرده است.
هیات با همین خوشبینی و رضایت چنین نتیجهگیری کرد که تنها مشکل برخی کشورها – اشارهشان به کشورهای اروپایی بود – حقوق بشر و آزادی بیان است. هیات چنین وانمود کرد که اگر ایالات متحده امریکا در راستای به رسمیت شناختن امارت اسلامی افغانستان اقدام نماید، در بدل آن طالبان در حصه حقوق بشر و آزادی بیان نرمش قابل ملاحظه به وجود خواهد آورد.
نماینده یکی از کشورهای اروپایی به این نظر بود که اگر از شر مواد مخدر خلاص میشویم، طالبان به رسمیت شناخته شود. نمایندههای برخی کشورها گفتند که به رسمیت شناختن باید مشروط به تعهدات جدی باشد. من چون از سازمان ملل متحد نمایندهگی میکردم نظر خاصی ارایه نکردم. نماینده انجیوها به موقف اتحادیه اروپا تاکید داشت.
این جلسه در سال اول قدرت جورج دبلیو بوش در ایالات متحده امریکا و تنها ۲۵ روز قبل از رویدار ۱۱ سپتامبر برگزار شده بود. برداشت من از این جلسه این بود که ایالات متحده امریکا اراده داشت تا امارت اسلامی طالبان را به رسمیت بشناسد. احتمالاً ایالات متحده امریکا به این نتیجه رسیده بود که به وجود آمدن مثلث امریکا – پاکستان – افغانستان تحت تسلط طالبان، میتواند به منافع امریکا مفید واقع شود.
قابل ذکر است که در این جلسه به القاعده و گروههای تروریستی هیچ گونه اشارهای نشد.
رویداد ۱۱ سپتامبر:
در رابطه به رویداد ۱۱ سپتامبر به گونه گسترده پرداخته شده است. ساعتها بعد از این رویداد به این فکر شدم که سرنوشت افغانستان به این رویداد بسته است. امریکا بعد از وقوع رویداد از طالبان خواست که اسامه بنلادن مجرم و در این امر دخیل بوده باید برایشان تسلیم داده شود. در مقابل اما طالبان ضمن رد این خواست دو دلیل را مطرح ساختند. اول این که معلومات کامل به دسترسشان قرار نگرفته که نشانگر دخیل بودن اسامه بنلادن در این رویداد باشد. دوم، با ایالات متحده امریکا هیچگونه معاهدهای ندارند که ملزم به استرداد مجرمان باشند. طالبان شرایط دیگری نیز گذاشت مبنی بر این که در صورت نیاز باید بنلادن در خود افغانستان محاکمه گردد.
سر انجام ایالات متحده امریکا به منظور سرزنش طالبان به خاطر سرکشیشان تصمیم خودش را گرفت و از سه جهت وارد خاک افغانستان شد. از طریق پایگاه هوایی موقت خانآباد واقع در جنوب شرق ازبیکستان به همکاری مشترک روسیه و ازبیکستان در یک مساعی مشترک و حمایت از جبهه متحد اسلامی ملی برای نجات افغانستان معروف به ایتلاف شمال مناطق شمال افغانستان را از طالبان تصفیه کردند. در جنوب غرب افغانستان حامد کرزی وارد صحنه شد که از حمایت باالفعل قطعه خاص ایالات متحده برخوردار بود، و وارد ارزگان شد. در شرق عبدالحق وارد صحنه گردید اما از حمایت نیروهای خاص برخوردار نبود تنها مجهز به تلفون ستلایت شده بود که اگر با مشکلی مواجه میگردد ایالات متحده امریکا به کمکش خواهد شتافت.
همانگونه که حامد کرزی با موترسایکل از خاک پاکستان وارد افغانستان شده بود، با سقوط قندهار ملا محمد عمر مجاهد با موترسایکل از باغران هلمند بیرون شد که تا ۲۰۱۵ که خبر وفاتش نشر شد از وی هیچ خبری تثبیت شده نبود. البته شایعات گوناگون وجود داشت.
کنفرانس بن:
وقتی نیروهای نظامی ایالات متحده امریکا و جامعه جهانی وارد خاک افغانستان شدند طی کنفرانسی در اسلامآباد پاکستان با اشتراک یواندیپی، بانک جهانی و بانک آسیایی، کار را روی طرح بازسازی افغانستان آغاز کردیم. در جریان این کنفرانس از دکتر محمداشرف غنی رییس جمهور کشور که در آن زمان به حیث مشاور با اخضر ابراهیمی نماینده خاص سرمنشی سازمان ملل متحد برای افغانستان کار میکرد، تماس تلفونی دریافت کردم.
آقای غنی از من خواست که به تعداد ۶۰ تن از نمایندههای جامعه مدنی افغانستان را که در پاکستان به فعالیتهایشان ادامه میدادند، جهت اشتراک در کنفرانس بن معرفی نمایم. این تعداد انتخاب شد و رهسپار بن شدیم. افزون بر گروههای مختلف سیاسی دخیل در قضیه افغانستان که در کنفرانس بن اشتراک داشتند، این نمایندهگان نیز در جریان نشست بن در محل جداگانه حضور داشتند. نمایندههای گروههای سیاسی و نمایندههای جامعه مدنی در دو هوتل جداگانه ساکن بودند. ایالات متحده امریکا و جامعه جهانی از حضور نمایندههای جامعه مدنی به عنوان نقطه فشار بهره میبرد تا برای گروههای سیاسی تبیین کرده باشند که در صورتی که به نتیجه نمیرسند، گزینه دیگری در اتاق مجاور وجود دارد.

خلاف پیشبینی، نشست بن به درازا کشید. شب آخر ۳/۴ دسامبر ۲۰۰۱میلادی حوالی ۱۲ شب دکتر محمداشرف غنی مشاور اخضر ابراهیمی طی تماسی از من خواست تا جلسه جامعه مدنی را دایر نماییم و برای فردا نُه صبح نشست مطبوعاتی برگزار نموده طی آن اعلان کنیم که اگر گروههای سیاسی به تفاهم نمیرسند، ما (نمایندهگان جامعه مدنی) حکومت جدید را اعلان خواهیم کرد. همان نیمهشب جلسه نمایندهگان جامعه مدنی را فراخواندیم و بحثهای ما تا ساعت هفت صبح ادامه یافت.
حوالی هشت صبح اخضر ابراهیمی طی تماس تلفونی برایم از جورآمدن و توافق گروههای سیاسی برای ساختن حکومت آینده خبر داد مگر تدویر نشست خبری برنامهریزی شده را پابرجا دانست و از اشتراکش در آن اطمینان داد.
نشست مطبوعاتی نمایندههای جامعه مدنی در وقت تعیین شده دایر گردید و اخضر ابراهیمی نماینده خاص سرمنشی سازمان ملل متحد برای افغانستان، زلمی خلیلزاد نماینده ایالات متحده امریکا، محمداشرف غنی و بارنت روبین مشاوران آقای ابراهیمی در آن اشتراک کردند.
آقای ابراهیمی در این نشست از توافق گروههای سیاسی برای ساختن حکومت آینده افغانستان و از این که حامد کرزی رییس اداره موقت افغانستان تعیین شده است، خبر داد. شنیدن خبر لشکر معاونان برای رییس اداره موقت اما برای اکثریت حاضران عجیب به نظر رسید که انتقاداتی را نیز به همراه داشت.
به نمایندهگی جامعه مدنی در همین نشست خبری از موافقت صورت گرفته استقبال کردم اما خطاب به نماینده خاص سرمنشی سازمان ملل متحد گفتم که این فیصله تان عاری از نقیصه هم نیست. توضیح دادم که مردم افغانستان در شرایط بسیار حساس قرار دارند، به همین خاطر هر نوع حکومتی که امید کوچکی نیز در آن دیده شود قابل پذیرش است. در ادامه گفتم که از این فرصت استثنایی برای افغانستان استفاده بهتری شده میتوانست. پیشنهاد من این بود که باید در حکومت جدید نقش شخصیتهای با سابقه غیرجنگی و تحصیل یافته در ظرفیتهای معاونیت و همچنان در کابینه افزایش یابد. در همین نشست، تشویش و نگرانیام را از وضعیت آینده، با در نظر داشت نقش بیشتر برای اشخاص تحصیل نکرده در حکومت، اظهار کردم و آقای کرزی را در یک تنگنا خواندم. نمایندههای جامعه مدنی با دیدگاههایم موافقتمان را نشان دادند.
اخضر ابراهیمی در پاسخ به انتقادات و نگرانی ما توضیح داد که این همه کابینه نیست تاکید کرد که شماری از افرادی که توسط گروه اعلیحضرت محمد ظاهر پادشاه سابق افغانستان معرفی شدهاند با معیارهای که شما ذکر کردید آراستهاند و اطمینان دادند که در کابینه از میان نمایندهگان جامعه مدنی نیز انتصاب خواهد شد.
قابل یادآوری است که بعداً شماری از نمایندههای آن گروه جامعه مدنی چون محمدحنیف اتمر، محمدمعصوم ستانکزی و دیگران به کابینه راه یافتند. من چون در آن زمان عالیرتبهترین افغان در سازمان ملل متحد بودم، به وظیفهام قناعت داشتم و لازم ندانستم داخل حکومت شوم.
کنفرانس بن در یک شرایط خاص دایر شده بود و یک فرصت استثنایی برای افغانستان فراهم ساخته بود که متاسفانه از آن فرصت میشد بهره بیشتری نصیب افغانستان شود. ما میتوانستیم هم در عرصه برقراری صلح دایمی و هم در عرصه حکومتداری یک افغانستان به مراتب بهتر را پایهگذاری نماییم.
ارگ فرسوده، ارگنشین بیصلاحیت:
بعد از ختم کنفرانس بن و پیش از اجرای تحلیف توسط رییس جمهور کرزی، روزی در کابل در دفتر یواندیپی با سلطان عزیز رییس یواناوپیاس افغانستان تحولات اخیر کشور را به بحث گرفته بودیم. آقای عزیز نیز شناخت قبلی با حامد کرزی رییس اداره موقت افغانستان داشت. تصمیم گرفتیم جهت تبریکی به دیدن آقای کرزی برویم.
وقتی داخل ارگ شدیم، ارگ دروازه و محافظ نداشت. داخل محوطه گردیدیم، نزدیک مسجد ارگ از موتر پیاده شدیم. ارگ یک خرابه مطلق بود. در داخل محوطه ارگ نسبت به انسانها شمار سگها به مراتب بیشتر بود.
در حالی که در جستوجوی دفتر آقای کرزی بودیم از یک نفر که در حال پرسهزدن بود نشانی دفتر رییس جمهور را پرسیدیم. گفت: «نمیپامم، همین جاها بپالید فیدا میکنید.» استعمال پ در جای ف و عکس آن معنادار بود.
در جریان جستوجو چشم ما به یک شخص محاسن سفید خورد که از ساختمان کهنه و فرسوده معروف به تلفن خانه ارگ – بعداً به دفتر رییس دفتر رییس جمهور مبدل شد – بیرون میشد. بعد از مصافحه کوتاه متوجه شدیم که شخص نیکو و متینی است. رهنمایی کرد که آقای کرزی را در حرمسرای پیدا کرده میتوانیم.
به جانب حرمسرای رفتیم. در گوشه و کنار محوطه حرمسرای مردم زیادی حضور داشت، مگر از هیچ نوع تشریفات و محافظ خبری نبود. وقتی وارد سالون بزرگی شدیم، آقای کرزی در صدر نشسته بود و تعدادی در گوشه و کنار اتاق حضور داشتند. بعد از احوالپرسی سرسری با آقای کرزی، هنوز به چوکی ننشسته بودیم که شخصی از دروازه سالون با صدای بلند از آمدن داکتر عبدالله (تا این زمان به همین نام یاد میشد تخلص عبدالله را بعداً به نام خود اضافه کردند) خبر داد. آقای کرزی با شنیدن این صدا با شتاب خودش را از اخیر اتاق به دروازه رساند. نخست چند تن اشخاص مسلح وارد اتاق شدند به تعقیب آنها آقای عبدالله وارد شد. رییس جمهور کرزی از دهن دروازه ورودی اتاق از آقای عبدالله با چنان ژست و حرکات مادونگونه استقبال کرد که گویا آقای عبدالله رییس جمهور باشد و حامد کرزی عضو کابینهیشان.
بعد از لحظاتی از اتاق بیرون شدیم. در مسیر راه با سلطان عزیز در باره طرز برخورد آقای کرزی با داکتر عبدالله تبصره کردیم، به آقای عزیز گفتم که در صورتی که رفتار آقای کرزی با داکتر عبدالله چنین باشد، طرز برخوردش با مارشال فهیم دیدنیتر خواهد بود. عزیز نیز از این حالت حیرت کرده بود.
دیدگاه من این بود که این شیوه برخورد با داکتر عبدالله شاید ریشه در این داشته باشد که برای نخستین بار پیش از کنفرانس بن موضوع حامد کرزی به عنوان گزینه مناسب برای ریاست اداره موقت از جانب آقای عبدالله مطرح شده بود. داکتر عبدالله عبدالله این موضوع را یا به اشاره ایالات متحده مطرح کرده بود یا هم نبض آن کشور را فهمیده بود، سپس آقای کرزی را شخص مناسب برای این مسوولیت خوانده بود.
بیشتر بخوانید:
ادامه دارد…