معامله غنی با طالبان در انتخابات ۲۰۱۴ و تخریب پروسه صلح توسط حنیف اتمر
اشرف غنی پیش از انتخابات ۲۰۱۴ تماسهایی با طالبان در پاکستان و امارات متحده عربی برقرار کرده و به طالبان تعهد سپرده بود که اگر به حیث رییس جمهور انتخاب شود، توافقنامه امنیتی با امریکا را امضا نمیکند. در عین حال، جنگسالاران را مهار میکند و صلح را در اولویتش قرار میدهد. طالبان در ساحاتی مانند لوی پکتیا به اشرف غنی کمک کردند که رای بیشتری بگیرد. اما غنی برخلاف تعهدش به طالبان، توافقنامه امنیتی با امریکا را امضا و جنرال دوستم را معاونش نگه داشت. غنی گفت که او میخواهد با پاکستان صلح کند نه با طالبان و این حرف او طالبان را ناامید کرد. به همین خاطر، طالبان حاضر نشدند با او یا نمایندهگان دولتش تا زمان سقوط در پانزده آگست ملاقات کنند. در جنوری ۲۰۱۶ نهاد غیردولتی پگواش گفتوگوهایی را در دوحه به راه انداخته بود که از افغانستان من، انورالحق احدی، سید حامد گیلانی و فاروق اعظم شرکت کردیم. نمایندهگانی از امریکا مانند رابین رافایل نیز شرکت کرده بودند و کارشناسان پاکستانی مانند مویید یوسف که بعداً مشاور امنیت ملی عمران خان شد نیز در گفتوگوها شرکت داشتند. مصطفا کمال برکی، کارمند استخبارات پاکستان، که در پوشش دیپلماتیک به عنوان مسوول سیاسی سفارت پاکستان در دوحه کار میکرد، نیز در این کنفرانس اشتراک داشت. در این گفتوگوها از جانب طالبان عباس استانکزی، شهاب دلاور، داکتر نعیم و سلام ضعیف شرکت داشتند. پیش از سفر، حنیف اتمر، مشاور امنیت ملی، برایم زنگ زد و خواهش کرد که در این کنفرانس شرکت نکنم؛ اما من که در دولت نبودم، خواهش اتمر را نادیده گرفته و به دوحه رفتم. ملا اختر منصور، رهبر وقت طالبان، طرفدار راه حل مسالمتآمیز و گفتوگو با دولت افغانستان بود. عباس استانکزی در صحبتهایش گفت که دولت افغانستان یک شانس تاریخی برای مذاکرات را از دست داد. آنها به این باور بودند که در این مجلس یک طرف طالبان و طرف دیگر میز نمایندهگان دولت افغانستان باشند. در این مجلس به صورت واضح طالبان گفتند که آنها حاضر به گفتوگو با نمایندهگان دولت افغانستان هستند. در آن زمان، گروه هماهنگی چهارجانبه صلح (QCG) متشکل از افغانستان، پاکستان، چین و امریکا برای تسهیل مذاکرات شکل گرفته بود. اتمر نشست دوحه را توطیه در برابر تلاشهای گروه هماهنگی چهارجانبه میدانست و حکومت اشرف غنی به این باور بود که باید از طریق پاکستان و در پاکستان با طالبان مذاکره صورت گیرد. دولت افغانستان در آن مقطع واقعاً شانس برای مذاکره را از دست داد. در اعلامیه این کنفرانس نیز طالبان بر راه حل مسالمتآمیز و حتا تقسیم قدرت تاکید کرده بودند، مشروط بر این که اشرف غنی و جنگسالاران نباشند. تصمیم مبنی بر تحریم و عدم اشتراک جانب دولت افغانستان در این نشست یک اشتباه بود.
ضعف استانکزی در رهبری مذاکرات صلح
اشرف غنی از معصوم استانکزی و ضعف و بیکفایتی او در رهبری هیات مذاکرات صلح دوحه ناراض بود. طالبان هیات مذاکراتی دولت را جدی نگرفته و به جای مذاکره با هیات دولت با دیپلماتهای خارجی صحبت کرده و به پاکستان و چین سفر میکردند. شماری از اعضای هیات مذاکراتی صبرشان لبریز شده و میخواستند مصاحبه دهند و جهان را از بیمیلی طالبان به مذاکره آگاه سازند؛ اما استانکزی جلو آنها را گرفته و میگفت که ارگ مخالف صحبت و موضعگیری رسانهای در چنین مواردی است. استانکزی کسی است که در تمام کرسیهایی که توظیف شده، یا برکنار شده یا استعفا داده است. او آدم بیکفایت بود. حامد کرزی در زمانی که استانکزی وزیر و بعداً رییس دارالانشای شورای عالی صلح بود، میگفت که اگر میخواهید کاری نتیجه ندهد، به استانکزی بسپارید. خلیلزاد اشتراکش در مراسم تحلیف اشرف غنی را مشروط به رهایی پنج هزار زندانی طالب کرده بود. یکی از بندهای جدی قرارداد دوحه که خلیلزاد با طالبان امضا کرد، این بود که ده روز پس از امضای توافقنامه پنج هزار زندانی طالب رها میشوند. خلیلزاد میگفت که حکومت افغانستان این توافقنامه را قبل از امضا دیده است. تمام سیاسیون و بزرگان کشور نگران بودند که رهایی پنج هزار طالب صفوف طالبان را تقویت میکند، اما خلیلزاد بر آن اصرار داشت و میگفت که اگر میخواهید مذاکرات بینالافغانی به پیش برده شود، مجبور هستید که زندانیان را رها کنید.
چینل مخفی مذاکره با طالبان
در دسامبر ۲۰۲۰ رییس جمهور غنی در یکی از بحثهای معمول یک به یک به من گفت که امریکا در حال ترک کردن افغانستان است و مورال نیروهای امنیتی کاهش مییابد و تیم مذاکراتی به رهبری استانکزی پیشرفت و توفیقی در مذاکرات ندارد. حالا زمان آن فرا رسیده که تو از آشنایی قدیمیات با طالبان استفاده کرده و یک چینل گفتوگو را باز کنی. من پرسیدم که محدودیتهای من تا کجاست؟ خندید و پاسخ داد، تا آسمان.
من از طریق چند چینل به ملا برادر و ملا یعقوب پیامهایی فرستاده و آرزومندی ابتکار جدید و گشایش چینل غیررسمی را کردم. از جانب ملا برادر یکی از نزدیکانش پیشنهاد ملاقات در دوبی را داد و ملاقات در فضای دوستانه و برادرانه صورت گرفت که گویی یکدیگر را سالها میشناسیم. او گفت که ملا برادر برایم هدایت داده که بهصورت صریح و رک و با حفظ محرمیت در زمینه صحبت کنم. در تمام صحبتها او از رییس جمهور غنی با احترام و به عنوان ریشسفید یاد میکرد. در یکی از صحبتها گفت که ریشسفید یک نقطه مزیت دیگری دارد که عدم اعتماد و کار با جنگسالاران است. در تمام صحبتهای نان شب، برای پاسخدهی به پیامهای واتساپ میز را ترک کرده و پس از برگشت ابعاد و مسایل جدید را در صحبتها میافزود. از آن جایی که از سفر مسکو برگشته بود، جزییات محدود سفر را نیز با من شریک کرد. او تاکید داشت که رهبرش به این چینل مذاکراتی نهایت احترام قایل است و در کنار محرمیت مباحث، به اختصاصی بودن چینل نیز ارجحیت داده میشود. او گفت که بسیاریها با ما در تماس شده و ادعای نمایندهگی از اشرف غنی را میکنند و خواهان گشایش چینل غیررسمی گفتوگوها میشوند؛ اما رهبران ما به این امر رغبتی ندارند. از آن جایی که رهبران ما شما را شخصاً میشناسند و در زمان کار در سازمان ملل متحد و در سفارت افغانستان در پاکستان با آنها همکاری کردید، بیدرنگ به تماسهایت پاسخ مثبت دادیم. او مدعی شد که جنگ در برابر امریکا را بردهاند. امریکا شکست خورده و اشغال رو به پایان است و هیچ کسی افتخار آن را از ما گرفته نمیتواند. رییس جمهور غنی شانس دارد که با کنار رفتن به نفع صلح، به قهرمان صلح بدل شود و قربانی او در راه صلح هیچگاهی فراموش نخواهد شد. با این وجود، اگر غنی راه جنگ را انتخاب کند با سرنوشت ناخواسته مواجه خواهد شد. اگر ما از طریق خودت به یک تفاهم با غنی رسیدیم، صلح در کشور حکمفرما خواهد شد و جنگ یک بار و برای همیش پایان خواهد یافت و بعد از آن، از طریق این چینل اقدامات بعدی پیگیری خواهد شد. در برگشت به کابل، رییس جمهور غنی را ملاقات کردم و تعجبآور بود که مخربان این چینل کار خود را کرده بودند. او حتا نمیخواست از من حرف کنار رفتن را بشنود.
رقابتها و اختلافات صالح و محب، جلسات ششونیم و هفتونیم و تاثیر آن بر کارکرد نیروهای امنیتی
امرالله صالح، معاون اول، و حمدالله محب، مشاور امنیت ملی، که مسوول بخشهای امنیتی و دفاعی بودند، در پیشبرد امور اختلافات شدید داشتند. رهبری سکتورهای دفاعی و امنیتی بیشتر از صالح به محب وفادار بودند. اختلافات میان این دو تن موجب ضیاع وقت و منابع شد و اثرات منفی روی کارکرد نیروهای دفاعی و امنیتی گذاشت. امرالله صالح در بحث صلح حاضر نبود یک دقیقه کمتر از تکمیل کردن پنج سال ریاست جمهوری و معاونتش کوتاه آمده و قربانی بدهد. لحن او همیشه جنگ بود نه صلح. از آن جایی که در حکومت حامد کرزی، رهبری بخشهای امنیتی و دفاعی در حوزه صلاحیت فهیم خان بود، صالح نیز چنین صلاحیتی را میخواست. صالح در یک حرکت عوامفریبانه جلسات معروف به ششونیم صبح را شروع کرد که میخواست نشان دهد روز کاری او چهار صبح شروع میشود و تمام کشور و نظام اداری و امنیتی این کار را پیگیری کنند. او در چارچوب این جلسات تمرکز بر امنیت کابل میکرد و بعداً رییس جمهور از او خواست تمام کشور را به لحاظ امنیتی تحت پوشش جلسات ششونیم قرار دهد. محب احساس کرد که صالح به قلمرو کاری او وارد شده و مداخله میکند. او ابتکار جلسات هفتونیم صبح را روی دست گرفت. رهبری سکتورهای امنیتی و دفاعی بهخاطر این که جلسه محب یک ساعت دیرتر شروع میشد، ترجیح میدادند در جلسات به رهبری او ساعت هفتونیم شرکت کنند و در جلسات صالح افراد رده دوم و سوم سکتورهای امنیتی شرکت میکردند. پسانها، رقابت صالح و محب اراده و قاطعیت نیروهای امنیتی را متاثر کرد. پس از آن که بسمالله خان وزیر دفاع شد، رییس جمهور خودش جلسات امنیتی را برگزار میکرد، زیرا بسمالله خان در جلساتی که به ریاست محب دایر میشد، شرکت نمیکرد.
محب شدیداً تحت تاثیر حامد کرزی قرار داشت. کرزی به محب گفته بود که اگر او غنی را وادار به کنارهگیری و تشکیل حکومت موقت که برای یک سال خواهد بود کند، در انتخابات بعدی از محب حمایت میکند. در ماه می ۲۰۲۱ امریکا حمایت از نیروهای امنیتی را متوقف کرد. از غنی پرسیدم که چه تدبیر و ترتیبی برای دفاع از کشور دارد؟ غنی گفت که ۱۵۰ میلیون دالر در اختیار داریم. به او گفتم که با این مبلغ حکومتداری و نیروهای امنیتی ده روز دوام نمیکنند. خبر شدم که حتا از همین مقدار پول، بخش زیاد آن بهخاطر خریداری وفاداری سیاسی جنگسالاران و رهبران سیاسی هزینه شده بود و حتا مقدار زیاد این مبلغ پولی پیش از رسیدن بهدست جنگسالاران حیفومیل شده بود.
تشریفاتگرایی عبدالله و صالح در آستانه سقوط حکومت
به دنبال انجام دو مراسم تحلیف ریاست جمهوری، معصوم استانکزی و حمدالله محب به نمایندهگی از رییس جمهور غنی، چندین بار با عبدالله عبدالله دیدار کرده و برایش کرسی ریاست شورای عالی مصالحه و تعیین نصف اعضای کابینه را پیشنهاد کردند. عبدالله پذیرفت، اما به دنبال یک معامله سیاسی بود که او را از نظر تشریفات و پروتکل بالاتر از امرالله صالح، معاون اول، قرار دهد. غنی قبول کرد که چنین پروتکلی را دستکم در جلسات مرتبط به صلح به عبدالله دهد. در حالی که کشور به سوی سقوط میرفت، عبدالله و صالح بر تشریفات و پروتکلهای تشریفاتی مجالس تمرکز کرده بودند.
توجیحات و موضعگیریهای ضدپاکستانی صالح و محب و تاثیر آن بر روابط افغانستان و پاکستان
جنرال نیک کارتر، لویدرستیز قوای مسلح بریتانیا، میان رییس جمهور غنی و جنرال باجوا میانجیگری میکرد و چند بار زمینه ملاقاتشان مساعد شد. برای پیگیری مذاکرات و توافقات دو کشور، رییس جمهور غنی من را بهحیث فرستاده خاص افغانستان در امور پاکستان، تعیین کرد. در جولای ۲۰۲۰ وظیفهام را آغاز کردم، اما میدانستم که متقاعدکردن پاکستان برای اعمال فشار بر طالبان برای پذیرش راه حل سیاسی یک ماموریت ناممکن است. یک چالش کلان و جدی من موضعگیریهای عوامفریبانه ضدپاکستانی امرالله صالح، حمدالله محب و برخی مقامات دیگر بود. زمانی که با صالح در این خصوص صحبت کردم، گفت که پاکستان دشمن من است و تو آن را تغییر داده نمیتوانی. پیشنهاد من به او این بود که در صحبتها و موضعگیریهایش کمی لحن دیپلماتیک را رعایت کند. با محب نیز صحبت کردم. پاسخ محب این بود که برای تقویت روحیه نیروهای امنیتی لازم میبیند که موضعگیریهای ضدپاکستانی داشته باشد و وظیفه تو بهحیث نماینده خاص این است که اثرات منفی این موضعگیریها را کاهش دهی! در ماه جون ۲۰۲۱ حمدالله محب در سفر خودساختهاش به ننگرهار، پاکستان را روسپیخانه بزرگ نامید. نظریات او پاکستان و بسیاری از پشتونها را مایوس کرد. زمانی که موضوع را با رییس جممور غنی در میان گذاشتم، تلاش میکرد موضعگیریهای او را بهگونهای توجیه کند که گویا محب به گزارش استخباراتی دست یافته که استخبارات پاکستان دسیسه ترور غنی، صالح و محب را ریخته است. روزهای بعد یکی از مشاوران محب برایم گفت که او به محب مشوره داده بود که بهخاطر بلندبردن جایگاه و تصویر خود سخنان تحریکآمیز ضدپاکستانی داشته باشد. نظریات محب چشمانداز کوچک مبنی بر همکاری میان دو کشور را سخت متضرر ساخت. وزارت امور خارجه پاکستان در تماس و مکاتبه با من و حنیف اتمر، وزیر امور خارجه، مایوسیتش را نسبت به سخنان محب و سکوت رییس جمهور غنی ابراز کرد.
سفر عمران خان به کابل و بگومگوهای لفظی صالح با هیات پاکستانی
بهرغم دشواریهای عدیده با همکاری قوی سفیر محمد صادق، نماینده خاص پاکستان در امور افغانستان، سفر دولتی عمران خان، نخستوزیر پاکستان، به کابل تنظیم و تسهیل شد و در ۱۹ نوامبر ۲۰۲۰ سفر صورت گرفت. در حالی که رهبران دو کشور در یکی از سالنهای قصر گلخانه ملاقات داشتند، وزیران خارجه و نمایندهگان خاص دو کشور پیشرفتها در توافقات و مسایل دوجانبه را به بحث و بررسی گرفته بودند و پس از آن هیاتهای دو کشور به ملاقات پیوستند که در آن از جانب پاکستان عمران خان، شاه محمود قریشی وزیر امور خارجه، فیض حمید رییس آیاسآی، معاون وزارت امور خارجه پاکستان و سفیر این کشور در افغانستان و از جانب افغانستان، رییس جمهور غنی، امرالله صالح، حمدالله محب، حنیف اتمر و من اشتراک داشتیم. عمران خان در آغاز ملاقات دوجانبه رویش را بهسوی فیض حمید دور داد و گفت که رییس جمهور غنی شکایتهای متعدد دارد و فکر میکنم که باید به این شکایتها گوش داده و پاسخهای قناعتبخش بدهی. رییس جمهور غنی با تشریح این که نفوذ پاکستان بر طالبان یک حقیقت مسلم است گفت که استخبارات پاکستان طالبان را برای مذاکره معنادار تشویق کند. در عین حال غنی گفت که نمیخواهم به بازی ملامتی بپردازم. میخواهم با همکاری و اعتمادسازی به جایی برسیم که دو کشور از یکدیگر هراس نداشته باشند. رییس جمهور غنی در پایان صحبتهای طولانیاش به امرالله صالح فرصت صحبت داد. صالح صحبتهایش را سادهلوحانه آغاز کرد و گفت که هر صبح گزارشهایی دریافت میکنم که آیاسآی میخواهد من را از بین ببرد. فیض حمید، رییس آیاسآی، در جا واکنش نشان داده گفت که آقای معاون رییس جمهور در چه مورد صحبت میکنید؟ غنی که تلاش کرد صالح را دوباره به مسیر اصلی بحث برگرداند، گفت که صالح به شما صرفاً یک مثال بیاعتمادی را داد. صالح با لحن نرمتر چند دقیقه دیگر صحبت کرد و اتهامهای کهنه را تکرار کرد. حمدالله محب در صحبتهایش به تداوی طالبان در شفاخانههای پاکستان و سفر ملا برادر به پاکستان و صحبتهای جنگطلبانه او اشاره کرد. رییس آیاسآی در پاسخ به اتهامها گفت که ما میدانیم آنها در پاکستان هستند. همیشه آن جا بودند. فامیل و تجارتشان آن جا بود و است. آیا میخواهید آنها را به شما تحویل دهیم و میخواهید همه آنها را بکشید؟ میدانید عواقب آن برای ما و شما چیست؟ غنی در پاسخ به صحبتهای فیض حمید گفت که نه نه آنها مردم ما هستند و تنها از شما میخواهیم در زمینه متقاعدکردن آنها برای مذاکرات معنادار همکاری کنید و بقیه مسایل مسوولیت ماست. پیش از شروع جلسه دیگری که متعاقب آن ضیافت چاشت در نظر گرفته شده بود، عمران خان از امرالله صالح پرسید که آقای معاون رییس جمهور به نظر میرسد که شما آموزشدیده خوب در مسایل استخباراتی هستید و من مطمئن هستم که شما از نزدیک با قهرمان ملی احمدشاه مسعود کار کردهاید. صالح پاسخ داد که بلی یک همراه و همکار پایینرتبه او بودم. عمران خان پرسید که آموزشهای استخباراتی را در کجا فرا گرفتهاید؟ صالح بیدرنگ با نشانه گرفتن انگشتش بهسوی فیض حمید پاسخ داد که تعلیمات ابتدایی من در آیاسآی بود. خان منتظر واکنش فیض حمید بود. فیض حمید صحبتهای صالح را با الفاظ و کلمات محتاطانه تایید کرد؛ اما متوجه بود که هنوز یک خبرنگار در گوشه اتاق در حال تصویربرداری مجلس است. در برگشت هیات پاکستانی بهسوی میدان هوایی، رییس جمهور غنی به من هدایت داد که عمران خان را به یک سفر هوایی به شهر کابل ببرم. در نیمه راه عمران خان به فیض حمید گفت که ببین آنها کابل را در بیست سال به مراتب بهتر وزیباتر از راولپندی هفتادساله ساختهاند.
سفر غنی به امریکا و خداحافظی بایدن با رهبران افغانستان
در اواخر جون ۲۰۲۰ غنی با عبدالله به امریکا سفر کرد. برخلاف بیست سال گذشته، این بار هیات دولت افغانستان در یک هواپیمای چارتر کامایر به امریکا سفر کرد. ضیافت در قصر سفید بهگونهای دایر شده بود که ضیافت خداحافظی با رهبران افغانستان تلقی میشد. وزیر امور خارجه و رییس دفتر رییس جمهور حتا اجازه اشتراک در ملاقات را نداشتند. در کابل در صحبتهای اشرف غنی به این نکته پی بردم که بایدن به او یادآور شده بود که در پاسخ به نامه آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه امریکا، شانس کنار رفتن از قدرت در آزای یک معامله صلح را از دست داده است. در راه بهسوی کابل، غنی، عبدالله، صالح و محب با دراز کشیدن در پشت هواپیما جلسه خصوصی را برگزار کردند و با این درک و نتیجهگیری که امریکا پشت آنها را خالی کرده، وعده کردند که در امور کشور اختلافاتشان را کنار بگذارند. در کابل، غنی از وعده چهارجانبه برایم گفت و من پرسیدم که آیا به عبدالله اعتماد میکنی؟ پاسخ داد که هیچ گزینه دیگری نداشت.
نامه طالبان به سران سیاسی کشور و جلسات پیش از سقوط کابل
یک ماه پیش از سقوط کابل، حاجی خلیل حقانی به سیودو تن از رهبران سیاسی از جمله حامد کرزی، استاد سیاف و من نامه ارسال کرده بود. محمد محقق یکی از رهبرانی بود که بهصورت علنی اعتراف کرد که چنین نامهای به دستش رسیده است. در نامه سه گزینه پیش روی رهبران سیاسی گذاشته شده بود: اظهار رسمی و علنی بیعت به طالبان و گرفتن عضویت این گروه که در این صورت مانند سایر رهبران طالبان با آنها برخورد میشود، اظهار همکاری با طالبان در قضایای متفاوت بدون گرف تن عضویت طالبان و نکوهش کردن خشونت و زندهگی در صلح در جا و محل مورد علاقهشان.
در اواخر ماه جولای، من در جلسه شورای رهبری دولت شرکت کردم. داکتر عبدالله از دوحه و از ملاقات با ملا برادر برگشته بود. یونس قانونی نیز از تهران و از ملاقات با عباس استانکزی برگشته بود. هر دو در گزارشهایشان تصریح کردند که طالبان آماده هیچ نوع تفاهم سیاسی نیستند. هر دو بر این امر تاکید داشتند که رییس جمهور روی تقویت نیروهای امنیتی و دفاعی که حمایت جنگسالاران را نیز داشته باشد، تمرکز کند. قانونی از رییس جمهور خواست که پلان احتمالی دولت بهخاطر جلوگیری از تصرف کابل بهدست طالبان را شریک سازد. رییس جمهور پاسخ داد که او باید به جلسه هیاتهای خارجی برود. محب نیز از جلسه خارج شد و گفت که به جلسه میرود. معلومدار بود که رییس جمهور و حلقه امنیتیاش هیچ پلانی ندارند. قانونی و تعدادی از اشتراککنندهگان جلسه نزد فضلی رفته و از او خواستند که در مورد چنین موضوع مهمی با رییس جمهور گپ بزند. فضلی برگشت و گفت که چند روز بعد یک جلسه دیگری در این مورد دایر میشود. جلسه بعدی در ۳۱ جولای برگزار شد. رییس جمهور هنوز باور مستحکم داشت که چهل هزار کماندو و نیروهای خاص در کنترل او هستند و جلو ورود طالبان به داخل شهرها را میگیرند. در مورد چهگونهگی همکاری جنگسالاران نیز صحبت کرد. در این جلسه، شماری از جنگسالاران گفتند که پولهایی که باید به میدان جنگ برسد، توسط ماموران دفتر شورای امنیت دزدی میشود. صالح از رییس جمهور خواسته بود که پولهای ذخایر استراتژیک به دفتر او منتقل شود. رییس جمهور پذیرفت و در جلسه آنلاین ششونیم به قوماندانان امنیه و والیان اعلام کرد که در صورتی که نیاز به منابع پولی داشته باشند، با دفتر صالح تماس بگیرند. جلسه هفتونیم عملاً میدان را به ششونیم باخت. غنی همواره کنار رفتن از قدرت را در بدل صلح رد میکرد و میگفت که بربنیاد قانون اساسی اجازه ندارد قدرت را به سلف غیرمنتخب خود تحویل دهد. در آخرین دقایق به یکی از همکاران نزدیکش گفته بود که او ترجیح میدهد کلید ارگ را به طالبان بدهد نه به جناح کرزی – عبدالله.
یادآوری:
روایت فروپاشی دولت در پانزده آگست و فرار اشرف غنی قبلاً ترجمه و نشر شده است.