گفتوگوهای دوحه هنگامی کلید خورد که سیاستگذاران امریکا از دولت پیشین افغانستان ناامید شدند. تحلیلگران از همان آغاز میدانستند که گفتوگوها یک محور اصلی دارد و یک محور فرعی. محور اصلی این بود که اگر طالبان تعهد کنند تا یکی از پیمانکاران منطقهای ایالات متحده و تامین کننده منافع آن باشند، این گروه جایگزین دولت افغانستان شده و کمکهای امریکا را دریافت خواهد کرد. محور فرعی این بود که طالبان برای ارتقا از سطح یک گروه تروریستی به سطح یک دولت مشروع، باید به نوعی از دولت مشارکتی تن بدهند تا همکاری ایالات متحده با این گروه قابلتوجیه باشد.
طالبان با درک اینکه دولت مشارکتی هدف اصلی برای طرف امریکایی نیست، پس از به قدرت رسیدن بهایی به این کار ندادند و تمرکزشان را بر کار اصلی نهادند که بازسازی روابط با سایر گروههای تروریستی، از میان برداشتن حلقههای سرکش و سازماندهی بقیه برای اهداف بلندمدت در منطقه بود. افشای محل اختفای ایمن الظواهری و شماری دیگر از رهبران القاعده و همچنان کشتن شمار فراوانی از فعالان سلفی در نقاط مختلف کشور، بخشی از این همکاری بود.
مذاکرات اخیر دوحه برای این بود که طالبان ضمن ارایه گزارشی از کارکرد یکسالهشان به سازمان سیا، توضیح دهند که آنان کارخانهگیشان را به خوبی به پیش بردهاند. همچنان در پی روابط کجدار و مریزشان با ایران، روسیه و چین از نوعی که در زبان انگلیسی به آن احمقسازی میگویند، دیر یا زود زمان آسیب رساندن به این کشورها فرا خواهد رسید. طالبان تصور میکنند که اگر بتوانند اعتماد امریکا را در بلندمدت حاصل کنند، میتوانند هم رقبای داخلی را در هم بشکنند و هم با مدیریت جنگجویان خارجی سادهلوحی که هیزم جنگهای نیابتی هستند، در تجارتی که پاکستان از چهار دهه قبل آغاز کرده است، شریک شوند. پاکستان تا هنگامی که این برنامه در هماهنگی با آن باشد، با این شراکت غیررسمی مشکلی نخواهد داشت، و سفر باجوه به امریکا نیز در همین راستا صورت گرفته است. البته امریکا همچنان ضرورت تشکیل دولت مشارکتی را تکرار میکند.
سیاستگذاران ایالات متحده امریکا با چالشهایی محدود در سطح افکار عمومی کشورشان، بهویژه از سوی گروههای مدافع حقوق بشر و حقوق زن مواجه خواهند شد؛ زیرا همکاری با یک گروه تروریستی خلاف ارزشهای رسمی یک نظام دموکراتیک و خیانت به خون هزاران سربازی تلقی میشود که به دست این گروه کشته شدهاند. رهبران طالبان هم با چالشهای محدودی در صفوف خود مواجه خواهند شد؛ زیرا همکاری با قدرتی که ۲۰ سال تمام جنگ ویرانگرش را بر پایه دشمنی با آن مشروعیت میبخشیدند، این گروه را در نظر جنگجویان ایدئولوژیکش از سازمانی آزادیبخش به درجه مزدوری سازمان سیا تنزیل خواهد داد. این دو محظور سبب میشود که در سطح شعار و بیانیههای رسانهای، هر دو طرف از یکدیگر انتقاد کنند و با این انتقادهای نمایشی، برنامه احمقسازی را با موفقیت و بدون دادن بهانهای قوی برای دشمنی با کشورهای دیگر، به پیش ببرند. البته طالبان پس از دریافت میلیاردها دالر از امریکا و تحکیم پایههایشان، به سراغ این کشورها خواهند رفت و مزد ابلهی سیاسی را در کف دست آنان خواهند گذاشت. افغانستان اما همچنان برای مدتهای طولانی میدان کشمکشهای خونین خواهد، نخبهگانش گرفتار آوارهگی و نسلهای آیندهاش دست به گریبان کابوسهای وحشتناک خواهند ماند.