بخش هشتم – روایت صلح؛ از کجا تا اینجا؟
محمدعمر داوودزی

شکلگیری تکت انتخاباتی حامد کرزی و ناگفتنیهای انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۰۹
ساعت ۱۰:۰۰ شب به خانه مارشال محمدقسیم فهیم رسیدم. فهیم خان شخص خوشقصهای بود. خودم را برای شنیدن قصههای شیرین و دراز وی آماده کرده بودم. عادت داشت٬ اگر میدانست به قصههایش توجه داری٬ از هر در قصه میکرد٬ از جنگ در برابر قشون سرخ گرفته تا جنگ در برابر گلبدین حکمتیار، آوردنشان به کابل و سرانجام در رابطه به طالبان روایتهای دلچسبی بیان میکرد. حین گوش دادن به قصههایش٬ عکس حامد کرزی توجهم را جلب کرد که درست در جایی نصب بود که چهار سال پیش دیده بودم٬ زمانی که آقای فهیم معاون اول رییس جمهور بود.
از فهیم خان پرسیدم٬ این عکس به خاطری همیشه در آن گوشهای دیوار نصب است تا حذف وی از معاونیت ریاست جمهوری را به یادش بیاورد؟ فهیم خان گفت: «این عکس همیشه در همانجا نصب است. شمار زیادی از حامیانم از من خواستند که چون از تکت انتخاباتی آقای کرزی در ۲۰۰۴ حذف گردیدم٬ آن را بردارم. مگر من تا حال یک رفیق وفادار به وی هستم. در میزان احترامم به آقای کرزی هیچگاه کاهش نخواهد آمد. به وی همیشه احترام خواهم داشت حتا اگر در رقابتهای سیاسی در مقابل وی قرار بگیرم.»
مارشال فهیم گفت که یکی از کاندیداهای پرآوازهی ریاست جمهوری که ظاهرا از پشتیبانی ایالات متحده نیز برخوردار است٬ به وی مراجعه کرده و معاونیت اول تکت انتخاباتی خود را به وی پیشنهاد کرده است. فهیم خان برایش گفته بود که «من در زندهگی معاونیت دو شخصیت را با افتخار پذیرفتهام؛ یکی آمر صاحب مسعود و دیگر حامد کرزی. در هر مورد دیگر خودم باید شخص اول باشم.» با بیان این موضوع اخیر٬ ما به هدف آن ملاقات نزدیکتر شده بودیم. از من پرسید با چه طرحی نزدش آمدهام.
هدف من از دیدار با مارشال فهیم این بود که ملاقات وی و رییس جمهور کرزی را زمینهسازی نمایم. انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۰۹ در راه بود و تلاشها برای ساختن تکتهای انتخاباتی آغاز شده بودند. از فهیم خان خواستم که فردا صبح به دیدار آقای کرزی به ارگ بیاید که از جانب وی با پیشانی باز پذیرفته شد.
صبح روز بعد فهیم خان به ارگ رسید. ما تمام ملاقاتهای آن روز رییس جمهور را الی ساعت چهار عصر لغو کردیم. ملاقات طولانیای داشتند. وقتی فهیم خان ارگ را ترک کرد٬ آقای کرزی از من تشکر کرد و گفت: «داوودزی٬ مسوولیت عظیمی را از شانههایم برداشتی٬ از زمانی که زیر فشار خارجیها وی را از معاونیت اول تکتام حذف کردم (منظورشان انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۰۴ بود)٬ احساس تقصیر میکنم. چون زمانی که برای بار نخست به حیث رییس اداره موقت به کابل آمدم٬ وی مرا بسیار کمک کرد٬ که هرگز فراموشم نخواهد شد.»
بسیار زود در شهر سر زبانها پیچید که فهیم خان یک روز کامل را در ارگ در ملاقات با رییس جمهور کرزی گذرانده و به این توافق رسیدهاند که در انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۰۹ به حیث معاون اول، آقای کرزی را همراهی کند. فهیم خان به شکل خصوصی به دوستان نزدیک خود پذیرفته بود که این موضوع مطرح شده و افزوده بود که تا هنوز تصمیم نهایی اتخاذ نگردیده است.
ملاقات حامد کرزی با مارشال فهیم تاثیر بسیار آنی و مطلوبی در پی داشت؛ از همپاشیدن جبههی سیاسی به محوریت جمعیت اسلامی افغانستان آغاز شد. این فروپاشی دقیق زمانی شکل گرفت که اپوزیسیون سیاسی مقتدری در محور داکتر عبدالله شکل گرفته بود تا وی به عنوان کاندیدای ریاست جمهوری وارد میدان شود. فهیم خان در جمعیت اسلامی و در میان صفوف مجاهدین و مقاومتیها نقش قابل ملاحظهای داشت.
بیشتر بخوانید:
-
بخش اول – روایت صلح؛ از کجا تا اینجا؟
-
بخش دوم – روایت صلح؛ از کجا تا اینجا؟
-
بخش سوم – روایت صلح؛ از کجا تا اینجا؟
-
بخش چهارم – روایت صلح؛ از کجا تا اینجا؟
-
بخش پنجم – روایت صلح؛ از کجا تا اینجا؟
-
بخش ششم – روایت صلح؛ از کجا تا اینجا؟
-
بخش هفتم – روایت صلح؛ از کجا تا اینجا؟
تلاش دوم ما جلب حمایت پروفیسور برهانالدین ربانی بود. از اتحاد آقایان کرزی و فهیم٬ استاد ربانی نیز متاثر شده بود. برای استاد ربانی خوشآیند نبود که فهیم خان جاگزین داماد وی احمدضیا مسعود شود.
ما در شرایطی قرار داشتیم که امریکاییها از رییس جمهور کرزی ناخوش بودند٬ اگر در چنین وضعیتی استاد ربانی در کنار داکتر عبدالله قرار میگرفت٬ چالش بزرگی در مقابل ما قرار داشت. ما به کمک دوست دیرینه و متحد باوفایش استاد عبدربالرسول سیاف به مذاکراتمان با استاد ربانی ادامه دادیم. من به گونه منظم با استاد ربانی ملاقات میکردم تا اسباب قناعتش را فراهم سازم که در انتخابات از حامد کرزی در مقابل داکتر عبدالله عبدالله حمایت کند. استاد شهید در آغاز به این باور بود که امریکا از حامد کرزی حمایت نخواهد کرد، بل داکتر عبدالله از حمایت آن کشور برخوردار خواهد بود. من با بخش نخست ارزیابیشان موافق بودم که امریکاییها از حامد کرزی حمایت نخواهند کرد، اما در عین زمان باور کامل داشتم که از داکتر عبدالله نیز حمایت نخواهند کرد. دیدگاه من این بود که اگر حمایتی در کار باشد٬ بدون تردید از داکتر محمداشرف غنی دریغ نمینمایند.
باوجود این که تلاشهای ما جریان داشت اما چانس کشانیدن استاد ربانی به کمپ انتخاباتی آقای کرزی چندان محتمل نبود. در عین زمان اما معاون جمعیت اسلامی٬ صدیق چکری٬ با تمام قوت در کنار آقای کرزی قرار داشت. سرانجام ما نتوانستیم استاد ربانی را قانع بسازیم که در کنار آقای کرزی قرار بگیرد مگر با آمدن فهیم خان و چکری درز عمیق و فضای بیاعتمادی در اپوزیسیون و تیم انتخاباتی داکتر عبدالله به وجود آمده بود.
فهیم خان نیز شک و تردیدهای خودش را داشت. وی این نگرانی را با استاد سیاف در میان گذاشته بود که مبادا زیر فشار امریکا٬ آقای کرزی در آخرین دقایق از انتخاب وی به حیث معاون اول تکت امتناع کند. نگرانیش بیجا نبود چون بعد از انتخاب وی و پیش از نامنویسی در کمیسیون مستقل انتخابات٬ امریکاییها واکنش جدی نشان دادند و تلاش کردند تا مانع این اقدام شوند. امریکا به خاطر جلوگیری از این تصمیم٬ به آقای کرزی پیشنهاد کرد که پیش از تصمیم نهایی در رابطه به انتخاب معاونانش٬ سفری به ایالات متحده امریکا داشته باشد.
استاد سیاف از من تقاضای تنظیم ملاقات با آقای کرزی کرد. این نشست برای صرف چای صبح تنظیم شد. در جریان ملاقات٬ استاد سیاف با طرز ویژهی خودش به رییس جمهور کرزی گفت: «میدانی که فهیم خان یک قوماندان است و قوماندانها معمولاً سر قول خود ایستاد نمیباشند. خطر این وجود دارد که در نیمه راه، شما را تنها بگذارد.» آقای کرزی مخالفت شدید نشان داد و گفت: «فهیم خان مرد قول است٬ بالای گپ خود همیشه ایستاد است.» سیاف گفت: «خوب٬ یک نگرانی دیگر هم وجود دارد که شاید خودت زیر فشار خارجیها از گپات پایین بیایی.» با شنیدن این موضوع از زبان استاد سیاف٬ رییس جمهور کرزی نگرانی فهیم خان را درک کرد و گفت: «چطور میتوانم اعتماد فهیم خان را به دست بیاورم؟»
استاد سیاف پیشنهاد کرد: «خوب٬ شما دو نفر یک پاراگراف توافقنامه را امضا کنید و ما سه نفر (سیاف٬ چکری و داوودزی) به عنوان شاهدان آن را امضا خواهیم کرد.» آقای کرزی موافق بود و استاد سیاف ورقی را که با خود آورده بود از جیب بیرون کرد.
آقای کرزی بدون درنگ آن را امضا کرد. استاد سیاف آن را «قاط» نموده دوباره در جیب خود گذاشت و گفت که این ورق کاپی نخواهد شد و نزد وی باقی میمانَد. وی افزود٬ این توافقنامه وقتی افشا خواهد شد که یکی از دو جانب آن را نقض نماید، با این اقدام٬ تردید و نگرانی فهیم خان از میان برداشته شد.
ما از هر نوع تلاش برای کشانیدن استاد ربانی شهید دریغ نکردیم تا اینکه دو روز قبل از انتخابات٬ از تصمیم نهایی خود برای ما اطلاع داد. تصمیم استاد بسیار غیرمترقبه نبود٬ وی علنی در کنار داکتر عبدالله قرار گرفته بود. دلیل ایشان این بود که اگر داکتر عبدالله در انتخابات برنده نشود٬ ممکن تصمیم بگیرد که مشکلی ایجاد کند. استاد گفت: «اگر من از عبدالله حمایت کنم٬ وی در جریان انتخابات به حرفهای من گوش فراخواهد داد و به این شکل قادر خواهم بود تا اوضاع را کنترل نمایم. اما اگر من از کرزی حمایت کنم٬ بالای حامیان عبدالله تاثیری نخواهم داشت تا مانع آنها شوم که دست به ایجاد مشکلی نزنند.»
ادارهی اوباما نمیخواست که حامد کرزی برنده انتخابات ریاست جمهوری افغانستان باشد. زمانی که آن اداره باور حاصل کرد که برنده شدن حامد کرزی در انتخابات حتمی است و آنها نمیتوانند مانع این مساله شوند٬ روش خود را تغییر دادند و تلاش کردند تا آقای کرزی را وادار بسازند که از انتخاب فهیم خان به حیث معاون اول تکت جلوگیری نماید. هیلاری کلینتون وزیر خارجه ایالات متحده امریکا با تماسهای مکرر از آقای کرزی خواست تا پیش از سفر به ایالات متحده امریکا در حصه معاونان تکت انتخاباتیاش تصمیم نهایی را نگیرد. در نظر داشتند تا در جریان سفر بالای آقای کرزی فشار وارد کنند و وی را وادار به صرف نظر از انتخاب فهیم خان به حیث معاون اول کنند.
مشورت نزدیکان آقای کرزی به شمول بنده این بود که بهتر است پیش از آغاز سفر٬ تکت انتخاباتی را نهایی ساخته ایالات متحده را در یک عمل انجام شده قرار دهد. رییس جمهور کرزی چنین کرد و درست یک روز قبل از سفر به ایالات متحده در کمیسیون مستقل انتخابات ثبت نام نمود و مارشال محمدقسیم فهیم و استاد کریم خلیلی را به حیث معاون اول و دوم تکت انتخاباتیاش رسمیت بخشید.
در برگشت از ایالات متحده٬ رییس جمهور کرزی از نتایج سفر راضی به نظر نمیرسید. ما به وسعت دادن حلقه متحدین سیاسیمان آغاز کردیم. به این هدف مذاکراتمان را با شخصیتها و جریانهای سیاسی تاثیرگذار و بانکهای رأی شروع کردیم تا بتوانیم وزنه سیاسی و مردمی تیم انتخاباتی را بیشتر بسازیم.
با حزب اسلامی به رهبری عبدالهادی ارغندیوال مذاکره کردیم که نتیجه مطلوب داشت و منجر به توافقنامهای شد که میان من به نمایندهگی حامد کرزی و آقای ارغندیوال به امضا رسید.
کسی که یک میلیون رای قوم اوزبیک را در سر جیبیاش داشت در تبعید در ترکیه به سر میبرد. جنرال عبدالرشید دوستم به خاطر ادعای اکبربای مبنی بر بدرفتاری و تجاوز بر وی، در زمستان ۲۰۰۷ بیش از یک سال را در حبس خانهگی به سر برد و بر اساس یک توافق به تبعید به ترکیه فرستاده شد. حالا که هر روز به انتخابات نزدیکتر میشدیم٬ به اهمیت جنرال دوستم افزوده میشد. تصمیم رییس جمهور کرزی این بود که وی دوباره برگردانده شود تا در بسیج آرای قوم اوزبیک نقش وی اعمال گردد.
دست به کار شدیم٬ با سیدنورالله سادات نماینده جنرال دوستم و محمد محقق متحد نزدیک وی توافقنامهای امضا نمودم. وعده ما در توافقنامه این بود که با برنده شدن آقای کرزی٬ افزون بر برخی وزارتها٬ سیدنورالله سادات به جای استاد عطامحمد نور به حیث والی بلخ گماشته خواهد شد.
مطابق مواد توافقنامه٬ جنرال دوستم از ترکیه به کابل آمد و کمپین پر آب و تاب و موثری را در ولایات شمالی به حمایت از حامد کرزی راهاندازی کرد. وی قادر شد جهت راهاندازی کارزارهای انتخاباتی حمایت مالی مستقل نیز به دست بیاورد. کابل بانک و شرکت هوایی کامایر نیز کارزارهای انتخاباتی آقای دوستم را تمویل کردند.
با برنده شدن رییس جمهور کرزی بیشترین وعدههای توافقنامه یادشده عملی شدند. یکی از بزرگترین مطالباتشان که تعیین سیدنورالله سادات به حیث والی بلخ بود، اما جامهی عمل نپوشید چون مارشال فهیم از استاد عطا حمایت کرد و وی در جایش به حیث والی آن ولایت ابقا گردید.
به نمایندهگی رییس جمهور کرزی با پیر سید احمد گیلانی و دکتر انوارالحق احدی نیز توافقنامههای انتخاباتی امضا کردم. حضرت صبغتالله مجددی و استاد عبدربالرسول سیاف بدون هیچ پیششرطی از آقای کرزی حمایت کردند.
در کنار جریانها و شخصیتهای سیاسی٬ برگزاری مناظرههای تلویزیون به عنوان یکی از راههای دیگر جلب توجه و کشانیدن آرای مردم به شمار میرفت. در جریان کارزارهای انتخاباتی داکتر محمداشرف غنی که یکی از کاندیداهای مطرح بودند٬ بارها حامد کرزی را به مناظره فراخواند. آقای کرزی حاضر شد که در یکی از مناظرهها اشتراک نماید٬ داکتر عبدالله عبدالله اما از اشتراک در آن حذر کرد. همکاران کمپین آقای کرزی نگران بودند٬ تلاش کردند تا افزون بر دو کاندیدا٬ اشتراککننده سوم را نیز تشویق کنند تا در مناظره شرکت نماید. دکتر رمضان بشردوست وارد میدان شد و در جریان مناظره به طرفداری حامد کرزی نقش موثری ایفا کرد.
مگر٬ این مناظره تلویزیونی تاثیر چندانی بالای افکار عامه نداشت. چون قسمت اعظم جامعه روستایی بودند/هستند٬ نسبت به این گونه مناظرهها٬ موضوعاتی چون قومیت٬ اجراات گذشته٬ حمایت خارجی و مانند اینها نقش بیشتر داشت/دارد.
قابل ذکر است که متحدان بزرگ بینالمللی افغانستان طالب تغییر بودند٬ مردم عام افغانستان اما عکس آن را میخواستند. در میان مردم میل شدید به ادامه کار رییس جمهور کرزی دیده میشد. ۱۷ کاندیدا در انتخابات به رقابت پرداختند٬ رقابت اصلی اما میان آقای کرزی و داکتر عبدالله بود. روابط اداره اوباما با حامد کرزی بسیار تیره بود اما مردم عام به این باور بودند که حامد کرزی با امریکاییها دوستی و روابط تنگاتنگ و ناگسستنی دارد.
در تقابل میان کرزی و اداره اوباما٬ کرزی توانست با وجود مخالفت شدید آنها در انتخابات برنده شود. با وجود این اما اداره اوباما از تلاشهای خود دست بردار نبود.
ریچارد هالبروک نماینده ویژه ایالات متحده امریکا برای افغانستان و پاکستان در جریان انتخابات در کابل به سر برد و روند را از نزدیک زیر نظر داشت.
صبح بعد از روز انتخابات تقاضای ملاقات هالبروک را دریافت کردیم. تاکید کرده بود که ملاقات عاجل است و طالب ملاقات در همان روز بود. رییس جمهور کرزی میخواست ملاقات کوتاه داشته باشد تا بتواند نماز جمعه را در جماعت ادا نماید٬ احساس میکردم فرصت بیشتر نیاز دارند٬ تشویق کردم تا آقای کرزی برای نان چاشت میزبان هالبروک باشد.
هالبروک در جریان این ملاقات پرسید: «آقای رییس جمهور٬ اگر انتخابات به دور دوم برود٬ واکنش شما چه خواهد بود؟» حامد کرزی با شنیدن این پرسش غیرمترقبه تکان خورد و جواب داد: «چرا این گونه سوال را امروز میپرسید؟ در حالی که هنوز حتا شمارش آرا آغاز نشده. ما تا هنوز نتایج آرا را نمیدانیم.»
هالبروک تلاش کرد تا در مورد این پیشقضاوت خود به نحوی پاسخی برای آقای کرزی بدهد. رییس جمهور کرزی گفت: «خوب٬ اگر مردم برای من بیش از ۵۰ درصد رای داده بوندد٬ این سوالتان بیربط است. اگر ۵۰ جمع یک تکمیل نشد٬ پس من قبول دارم که به دور دوم بروم اما این فیصله مربوط کمیسیون انتخابات است نه از شما یا از من.»
رییس جمهور کرزی با اصرار از هالبروک پرسید که چرا وی فکر میکند که انتخابات به دور دوم میرود. هالبروک پاسخ داد که گویا تقلب گسترده صورت گرفته است. وقتی کرزی تقاضا کرد که میخواهد بداند کی این موضوع را گفته است. هالبروک دیگر راه فرار نداشت مگر اینکه گفت تمام مردم این را میگوید. کرزی پافشاری داشت که بداند به گونه دقیق کی این را گفته است٬ سرانجام هالبروک از دکتر غنی نام گرفت. کرزی گفت: «اوه٬ حالا من فهمیدم که شما در پی چه هستید.»
از آن لحظه به بعد ملاقات با عصبانیت و اتهامبندیها ادامه یافت. بالاخره هالبروک اعتراض کرد و بدون این که غذا را تا اخیر صرف کند٬ محل ملاقات و ارگ را ترک کرد.
تلاشهای ریچارد هالبروک بعد از آن نشست٬ رنگ و بوی متفاوتی گرفت. در مسیری پا گذاشت که باید حکومت موقت تشکیل شود و انتخابات ریاست جمهوری دوباره برگزار گردد. برای نیل به این هدف و قانع ساختن واشنگتن و جامعه جهانی کابل را ترک گفت و سفر به کشورهای مختلف را آغاز کرد.
بخش بزرگ جامعه جهانی خط امریکا را تعقیب میکرد. آقای کرزی اداره امریکا را متهم ساخت که در تلاش است تا وی در انتخابات برنده واضح نباشد. شماری از سفارتهای مقیم کابل آغاز کردند به صدور اعلامیهها و بیانات مبنی بر اینکه در انتخابات تقلب گسترده صورت گرفته است. قابل یادآوری است که تمام این اتهامات بیبنیاد نبودند٬ تقلب توسط حامیان هر دو تیم پیشتاز صورت گرفته بود با وجود آن اما در برنده بودن حامد کرزی هیچ شک و تردیدی وجود نداشت.
تلاشهای امریکا رنگ دیگری به خود گرفت و قفلشکن اصلی ایالات متحده وارد میدان شد. جان کری برای حل و فصل قضیه انتخابات به کابل آمد. همزمان با حضور کری در کابل٬ موجی از فشار تلفنی بر حامد کرزی آغاز شد.
زمانی که جان کری در کابل مصروف تشویق حامد کرزی برای پذیرش فیصله کمیسیون شکایات انتخاباتی بود٬ شماری از رهبران اثرگذار جهان٬ یکی پی دیگر با آقای کرزی به تماس میشدند و از وی میخواستند تا با کری و سازمان ملل متحد همکاری کند و رفتن به دور دوم انتخابات را بپذیرد.
لخضر براهیمی دوست سابقهدار افغانستان از فرانسه با حامد کرزی تماس گرفت و از وی خواست تا به تقسیم قدرت با داکتر عبدالله و دکتر غنی تن دهد به نحوی که یکی از آن دو را به حیث رییس اجرایی بپذیرد. وقتی رییس جمهور کرزی بر قانون اساسی استناد کرد٬ براهیمی به شکل بسیار واضح گفت: «شما یک کشور فقیر و بیثبات استید. برای شما ثبات بسیار مهم است نسبت به قانون اساسی.»
هیلاری کلینتون در تماسهای مکررش بالای آقای کرزی فشار وارد میکرد تا پیشنهادهای کری را جدی بگیرد. نخستوزیر بریتانیا گوردن براون یک گام دیگر هم پیش رفت و اخطار داد که اگر رییس جمهور کرزی به رفتن به دور دوم انتخابات تن ندهد٬ حمایت غرب را از دست خواهد داد. ستیفن هارپر نخست وزیر کانادا تماسگیرنده دیگر بود که به آقای کرزی گفت اگر در زمینه همکاری نکند، وی با نتایج وخیمی با کشورهای عضو ایتلاف جهانی مواجه خواهد شد. اظهارات مقامات اداره اوباما نیز نشاندهنده این بود، تا این که آقای کرزی فیصله کمیسیون شکایات انتخاباتی را قبول نکند٬ در حصه افزایش قوای نظامی تصمیم نخواهند گرفت.
هراس بزرگ و نگرانی عمیق رییس جمهور کرزی این بود که اگر رفتن به دور دوم انتخابات را بپذیرد٬ داکتر عبدالله برای دور دوم حاضر نخواهد شد و به این ترتیب ریاست جمهوری وی با مشروعیت نیمبند باقی خواهد ماند. آقای کرزی وقتی این تشویشاش را با جان کری در میان گذاشت٬ کری به وی اطمینان داد که حاضر است به انجیل٬ قرآن و هر چیزی که وی عقیده دارد٬ قسم بخورد که دور دوم انتخابات برگزار خواهد شد.
وقتی مقدسات مطرح شد٬ رییس جمهور کرزی به حرف جان کری باور کرد و طی نشست مطبوعاتی با اشتراک کری و نمایندهی سرمنشی سازمان ملل متحد، اعلان کرد که حاضر است به دور دوم انتخابات برود.
اما٬ طبق پیشبینی حامد کرزی٬ داکتر عبدالله فهرست بلندبالایی از تقاضاهایش را مطرح کرد. برخی از این تقاضاها برای آقای کرزی قابل قبول بودند٬ مگر تمام آنها را نپذیرفت. وقتی عبدالله با این پاسخ آقای کرزی مواجه شد٬ روند انتخابات را ترک کرد و در پی آن کمیسیون انتخابات حامد کرزی را برای پنج سال آینده رییس جمهور اعلان کرد. پیشبینی و هراسی که حامد کرزی داشت تحقق یافت.
ادامه دارد….