آینده دشوار سیاستگذاریهای آبی افغانستان
ناصر وطنیار

آب عنصری است که وجود آن در همه ابعاد زندهگی انسان نقش حیاتی دارد و برای توسعه در بخشهای کشاورزی و صنعتی ضروری است. هرچند ۷۱ درصد سطح سیاره زمین را آب تشکیل میدهد، اما تنها حدود ۰٫۸۶ درصد آبهای سیاره زمین قابل دسترس و برای استفاده انسانها موثر است.(۱) افغانستان با داشتن منابع آب شیرین و حوزههای آبی متعدد در منطقه از جایگاه و اهمیت هیدروپلیتیکی ویژهای برخوردار است. با وجود این که افغانستان کشور کوهستانی و محاط به خشکه است؛ اما همین کوهستانهای مرتفع افغانستان در طول سال برف و یخ را در خود نگه داشته و منابع آبی کشور را شکل میدهند. بربنیاد تحقیقات انجام شده، افغانستان سالانه حدود ۸۰ میلیارد مترمکعب آب تولید میکند. از این میان، تنها ۲۰ میلیارد مترمکعب آب در داخل به مصرف میرسد و ۶۰ میلیارد مترمکعب دیگر به چهار کشور همسایه افغانستان (ایران، پاکستان، ترکمنستان و اوزبیکستان) سرازیر میشود (۲).
افغانستان دارای پنج حوزه آبی زیر است: حوزه آبی آمودریا، حوزه آبی شمال، حوزه آبی کابل، حوزه آبی هریرود و حوزه آبی هیرمند. از میان پنج حوزه آبی، چهار حوزه آن دارای مشترکات آبی با کشورهای همسایه است؛ بهگونهای که در شمال با اوزبیکستان و ترکمنستان، در جنوبشرق با پاکستان و در جنوبغرب با ایران دارای مشترکات آبی میباشد. با وجود این که در سالهای ۱۳۵۲-۱۳۵۷ تلاشهای موثر و استراتژیک در جهت مدیریت منابع آبی افغانستان از طرف حکومت محمد داوود صورت گرفت و کارهای مقدماتی در حوزههای آبی هیرمند، هریرود، آمو و کابل برای ایجاد سدهای آبگیر و آبگردان جهت تولید انژری برق و کشاورزی انجام داده شد، اما با آغاز اشغال افغانستان توسط شوروی وقت و بحرانها و بیثباتیهای سیاسی و امنیتی متداوم بعدی آن در نیم قرن آخر، اجازه داده نشد تا از فرصتها و ظرفیتهای آبی کشور بهدرستی استفاده شود.
با این همه، پس از رویداد یازده سپتامبر ۲۰۰۱ و حضور ائتلاف جهانی مبارزه با تروریسم در افغانستان، دوباره فرصت فراهم شد تا این کشور سیاستهای مدیریت منابع آبی خود را در حوزههای آبی هیرمند، هریرود، کابل و آمودریا از سر گیرد. در این زمینه، سد کمال خان بهعنوان اولین پروژه بزرگ سدسازی دولت افغانستان روی رود هیرمند، به پایه اکمال رسید. ساخت سد پاشدان در هرات روی رود هریرود و آغاز عملیات اجرایی سازی ساخت سد بخشآباد فراه با ظرفیت ذخیرهسازی به مراتب بیشتر از سد کمال خان، سد شاهتوت روی رودخانه کابل و حالا اجرایی شدن ۳۰ درصدی کار کانال قوشتپه و منحرف کردن آب رودخانه آمو به سمت کویرهای تشنه و خشک شمال افغانستان در کنار این که از مهمترین دستاوردهای توسعهای دولت فروپاشیده افغانستان در دو دهه آخر پنداشته میشود، این سیاستگذاریها امنیت آبی کشورهای همسایه بهویژه ایران را با چالشهای فراوانی مواجه کرده است.
روی هم رفته، پرسشهای محوری ما در این متن تحلیلی این گونه مطرح میشود که سیاستهای سدسازی دولت افغانستان روی رودخانههای مشترک هیرمند/هلمند، کابل و آمودریا چه پسامدهایی برای آینده این کشور و منطقه به همراه خواهد داشت و آیا سیاسی و امنیتی سازی آب منجر به تنشهای تازه و کورتر شدن گره بحران تاریخی افغانستان نخواهد انجامید؟ چارچوب نظری این متن را نظریه پیترهاکت، ژئوپلیتیسن معروف انگلیسی شکل میدهد. او ۱۲ عامل جغرافیایی را موجب تنش و منازعه میان کشورها میداند که از آن میان ۵ عامل آن روی تقسیم منابع آبی میان کشورها میچرخد.(۳) روش تحقیق ما تحلیلی توصیفی است.
۱- سد کمال خان و پیامدهای آن
سد کمال خان یکی از بزرگترین پروژههای آبی و در عین حال از مهمترین دستاوردهای دولت فروپاشیده افغانستان در دو دهه پسین است. کار مقدماتی این سد بزرگ ۵۱ سال قبل آغاز شده بود، اما به دلیل بحرانها و بیثباتیهای نیم قرن آخر، نیمهتمام ماند تا این که در آخرین ماههای حکومت جمهوریت به بهرهبرداری سپرده شد و میشود از آن بهعنوان یکی از متغیرها در تسریع روند سقوط نظام نیز یاد کرد؛ چون اشرف غنی بهدنبال امنیتی سازی آب بود.
سد کمال خان در ولایت نیمروز روی رودخانه مشترک هیرمند با ایران ساخته شده و ظرفیت ذخیرهسازی ۵۲ میلیون مترمکعب آب را داشته (۴) و بیش از ۱۸۴ هزار هکتار زمین را آبیاری میکند و همچنان دارای ظرفیت تولید ۹ میگاوات برق است. آغاز روند آبگیری سد کمال خان نگرانیها و اعتراضات عمیق مقامهای ایران را در پی داشت؛ چون با ساخت این سد، روند سرازیر شدن جریان آب به مناطق سیستان و بلوچستان، زابل و خراسان جنوبی ایران کاهش یافت. با گذشت دو سال از ساخت این سد، منطقه سیستان با بیپیشینهترین بحران کمآبی مواجه شده که پیامدهایی چون مهاجرتهای جمعی، بیکاری، فقر، تخریب محیط زیست، تغییرات اقلیمی، توفانهای گردوغبار در منطقه، از بین رفتن کشت و زراعت و در نهایت احتمال اعتراضات و نافرمانیهای مدنی را بهدنبال دارد که عملاً امنیت ملی ایران را با خطر مواجه کرده است. (۴)
با توجه به نظریه پیتر هاکت میتوان تحلیل کرد که در صورت عدم تمکین طالبان به خواستها و نگرانی عمیق دولت و مردم ایران زمینه شکلگیری جنگهای نیابتی در افغانستان وجود دارد. در کنار آن، ایران با ملاک قرار دادن معاهده آبی ۱۳۵۱ موضوع را از طریق نهادهای بینالمللی نیز میتواند دنبال کند.
۲- سد شاهتوت و پیامدهای آن
سد شاهتوت پروژه دیگر آبی افغانستان شمرده میشود. این سد روی رودخانه کابل اعمار میگردد و در صورت به اکمال رسیدن، این پروژه کابل را به یکی از سبزترین شهرهای افغانستان تبدیل خواهد کرد. کار ساخت این سد در سال ۱۳۹۹ با هزینه بالغ بر ۲۸۶ میلیون دالر با کشور هند به امضا رسید. این سد ظرفیت آبیاری ۴۰۰۰۰ هکتار زمین و توان ذخیرهسازی ۱۴ میلیارد مترمکعب آب را دارد. عملیاتی شدن این پروژه بزرگ آبی در پایتخت مانند سد کمال خان نگرانیهای شدید پاکستان را در پی داشته است. به دلیل این که افغانستان با پاکستان از طریق رودخانه کابل مشترکات آبی دارد. در صورت آبگیری این سد، بخشهایی از پاکستان مانند ایران با بحران کمآبی و بیآبی مواجه میشود.(۵)
۳- کانال قوشتپه و پیامدهای آن
کانال قوشتپه بزرگترین پروژه منحرفکننده آبی در شمال افغانستان بهشمار میرود. در صورت عملی شدن کامل این کانال، دشتها و کویرهای بزرگ شمال افغانستان به بستر سبزی برای ناقلان و بومیان منطقه تبدیل میشود. این پروژه از ابتکارات دیگر سردار محمد داوود بود که آب رودخانه آمو را به بخشهایی از سه ولایت بلخ، جوزجان و فاریاب انتقال میدهد. کانال قوشتپه دارای ۱۵۰ متر عرض، ۸ متر عمق و ۲۸۵ کیلومتر طول است و ظرفیت آبیاری یک میلیون هکتار زمین را دارد. کار عملیاتی این پروژه در سه فاز از طرف طالبان آغاز شده و گفته میشود که این پروژه ۲۷۰ میلیون دالر هزینه بر میدارد. این کانال در یک ثانیه ظرفیت منحرف کردن ۶۵۰ مترمکعب آب را از رودخانه آمو به داخل افغانستان دارد. نشریه اکونومیست اخیراً نوشته است که با توجه به افزایش گرمای زمین، تغییرات اقلیمی و دسترسیهای پرهزینه به منابع آب شیرین در آسیای مرکزی، حفر کانال منحرفکننده آب روی رودخانه مشترک آمو عمیقترین نگرانیها را در تاشکند و عشقآباد به بار آورده و احتمال یک درگیری منطقهای با افزایش بحران کمبود آب دور از انتظار نیست.(۶)
نتیجهگیری
با وجود این که ۷۱ درصد سیاره زمین را آب شکل میدهد؛ اما با توجه به گرمایش زمین، تغییرات اقلیمی، بیشتر شدن جمعیت سیاره، دستکاری طبیعت توسط بشر و مهمتر از همه سیاسی و اقتصادی ساختن آب بهعنوان مهمترین منبع حیات توسط بازیگران فراملی در یک دهه آینده، کمآبی به بیپیشینهترین بحران بشری مبدل خواهد شد و استفاده ناعادلانه از آبهای سیاره بهویژه آبهای مشترک سبب تشدید تنشها و در نهایت جنگ میان کشورها خواهد شد.
در این میان، افغانستان با توجه به اهمیت هیدروپلیتیکیای که در منطقه دارد، این ویژهگی هم یک فرصت مناسب را برایش به بار آورده و هم در صورت عدم استفاده موثر از آن، سیاسی سازی آبهای مشترک میتواند در کنار بحرانهای دیگر که قرنها این کشور را از مسیر توسعه و ثبات سیاسی و اجتماعی باز مانده، بحران تازهای خلق کند.
بنابراین، افغانستان باید در سیاستها و برنامههای توسعهای خود ضمن در نظر گرفتن منافع ملی این کشور نگرانیهای همسایهگان و شرکای آبیاش را نیز مطابق قوانین و معاهدات پذیرفته شده آبی در نظر بگیرد. در صورت بیتوجهی به این نگرانیها و سیاسی کردن آب که همین حالا از طرف طالبان جریان دارد، بحران دیگری به بحرانهای افغانستان افزوده خواهد شد و حتا منجر به درگیریهای منطقهای میشود.
منابع:
۱- مختار هشی، حسین و قادری (۱۳۸۸)، هیدروپلیتیک خاور میانه در افق سال ۲۰۲۵، فصلنامه سیاست
۲- رحیمی و امیری، مقدمهای بر ژئوپلیتیک افغانستان، انجمن ژئوپلیتیک افغانستان
۳- هاکت، (۱۳۹۷)، جغرافیای ترکیب نو، ترجمه مرتضا ثاقبفر، تهران: انتشارات شمشاد
۴- وبلاگ اداره ملی تنظیم امور آب افغانستان
۵- نشریه اکونومیست