کوشش نشریه اکونومیست برای سفیدنمایی طالبان؛ آیا غرب به دنبال به رسمیت‌شناسی طالبان است؟

شهاب

وقتی گروه طالبان برای نخستین بار در جنوب افغانستان در سال ۱۹۹۴ ظهور کرد، بسیاری از مردم از پشت صحنه آگاه نبودند و گمان می‌بردند این گروه به‌راستی برای برچیدن بساط بی‌قانونی و ایجاد نظم و برقراری صلح از میان طلاب علوم دینی مدرسه‌های قبایلی در مرزهای افغانستان -پاکستان به میدان آمده است. تئوریسین‌های پروژه طالبان آن‌چنان با مهارت و تدبیر سناریوها را طرح‌ریزی کرده بودند که باعث شد حتا بسیاری از سیاست‌مداران دولت مجاهدین نیز فریب بخورند یا بهتر است بگوییم از بس از جنگ دوام‌دار خسته شده بودند ترجیح دادند تا تصویر زیبا از طالبان در ذهن خود ترسیم کنند. برهان‌الدین ربانی، رییس دولت مجاهدین، از طالبان استقبال کرد و آنان را طلبه‌های علوم دینی و «کبوتران صلح» نامید که برای ایجاد آرامش در کشور کوشش می‌کنند. از همین لحاظ، او از فرماندهانش در قندهار و مناطق پیرامونی آن خواست در برابر طالبان نجنگند و بگذارند آن‌ها ولایت‌ها را یکی پی دیگر تسخیر کنند. احمدشاه مسعود هم که مسوولیت رهبری جبهات نظامی دولت مجاهدین را بر دوش می‌کشید، زمانی که طالبان به چهار‌آسیاب و میدان‌شهر رسیدند، با چند تن از محافظانش به دیدار رهبران برجسته آنان در عمق ساحه دشمن در میدان‌شهر شتافت و با آن‌ها به گفت‌وگو و مذاکره نشست. هم ربانی و هم مسعود در اوایل به این گمان بودند که می‌توانند از طالبان به‌عنوان ابزاری برای حذف رقیبان‌شان استفاده کنند و همچنین قادر خواهند بود با آن‌ها به آشتی آبرومندانه برسند. حوادث شتابان بعدی ثابت کرد که تحلیل‌های رهبران دولت مجاهدین و نیز خوش‌بینی‌های توده‌ها نسبت به ظهور طالبان، هیچ نسبتی با واقعیت‌های عینی نداشت و غلط اندر غلط از آب درآمد. این داستان اکنون به شکل و شمایل دیگری اتفاق افتاده است. دولت‌های غربیِ خسته از جنگ طولانی افغانستان، برای این‌ که خود و مردمان‌شان را متقاعد به پذیرش طالبان به‌عنوان رژیم بر سر کار کنند، آهسته‌آهسته می‌کوشند طالبان را بازتعریف و چهره‌ دل‌پذیرتر از این گروه ارایه کنند. این معمول است که وقتی آدم‌ها واقعیت را نمی‌توانند عوض کنند، آگاهانه یا ناآگاهانه دست به دست‌کاری تصویر ذهنی خود از واقعیت می‌زنند.

خروج شتاب‌زده نیروهای امریکایی و غربی از افغانستان در ماه اسد سال ۱۴۰۰، تبعات ویران‌گری برای این کشور در پی داشت و سبب شد که بعضی از رسانه‌ها و محافل سیاسی در غرب نسبت به این اتفاق واکنش نشان دهند و اقدام دولت امریکا و به تبع آن، اقدام سایر کشورهای غربی را ناسنجیده و خطرناک توصیف کنند. البته به‌زودی مشخص شد که بیرون شدن این نیروها از افغانستان، هرچند در ظاهر شتاب‌زده به نظر می‌آمد، اما برنامه‌ریزی‌شده و در اثر توافق جامع با طالبان صورت گرفته بود. با وجود این، در این مدتی که طالبان قدرت را در دست گرفته‌اند، منتقدان غربی هیچ‌گاه از انتقاد نسبت به آن‌چه خروج عجولانه غربی‌ها از افغانستان می‌دانند دست نکشیده‌اند. اکنون قراین نشان می‌دهد که دولت‌های غربی در پی رسمیت‌بخشی طالبان هستند و به آنان در این راه شماری از رسانه‌های غربی یاری می‌رسانند. این رسانه‌ها با انتشار گزارش‌ها و تحلیل‌های متعدد، به شیوه ماهرانه اقدام به سفید‌نمایی چهره طالبان می‌کنند و با برجسته کردن نقاط قوت حکومت‌داری این گروه و مسکوت گذاشتن یا کم‌اهمیت جلوه دادن جنبه منفی و فاجعه‌بار کارنامه این گروه افراطی، می‌کوشند این ذهنیت را ایجاد کنند که رژیم طالبان کارآمد است و دوام سلطه آن، نه تنها با منافع کشورهای غربی در تعارض قرار ندارد بلکه مصالح آن‌ها را تامین می‌کند و ازاین‌رو، تعامل با این گروه باید در اولویت سیاست خارجی این کشورها قرار گیرد.

نشریه اکونومیست، چاپ لندن، اخیراً گزارشی در مورد شیوه حکومت‌داری طالبان و مقایسه آن با حکومت‌داری نظام پیشین نوشته است. این گزارش با استفاده از شگردهای رسانه‌ای معمول در تلاش برای تطهیر طالبان است. مدتی است که رسانه‌های غربی در راستای سفید‌نمایی طالبان حرکت می‌کنند، اما گزارش مورد بحث با صراحت بیشتری وارد ماجرا شده است. در همان سطرهای آغازین این گزارش چنین آمده است: «برای مدت بیست سال، ایالات متحده امریکا و همپیمانانش هزاران تن را کشتند و حدود دو تریلیون دالر را در افغانستان هزینه کردند تا نگذارند طالبان قدرت را در دست گیرند. با وجود این، به نظر می‌رسد سرنوشت این کشور تا حد زیادی به آن اندازه که تصور می‌شد بد نیست».

گزارش در ادامه می‌افزاید: «تلاش‌های طالبان در زمینه حکومت‌داری کمتر از حکومت‌های قبلی نبوده بلکه از آن بالاتر، در برخی از جنبه‌ها، مخصوصاً شیوه برخورد طالبان با تروریسم، فراتر از توقع‌ها بوده است. هم‌اکنون سازمان القاعده در پایین‌ترین حد از فعالیت جهانی‌اش قرار دارد، تا جایی که زلمی خلیلزاد به تازه‌گی گفته که خطر تروریسم در افغانستان افزایش نیافته است.» اکونومیست این حرف‌ها را در حالی می‌زند که گروه طالبان برخلاف توافقی که میان طالبان و امریکا صورت گرفته بود، رهبر القاعده، ایمن الظواهری، را در قلب پایتخت جای داده بود و زمانی که پهپادهای امریکایی وی را به قتل رساند، جهان به حضور او در کابل پی برد. در سیاق دیگر، اسناد افشا‌شده وزارت دفاع امریکا که واشنگتن‌پست به آن پرداخته، نشان داده که مسوولان در این وزارت به این نتیجه رسیده‌اند که افغانستان پس از بازگشت طالبان، به مرکز هماهنگی تروریسم بین‌المللی تبدیل شده است و طالبان به تعهدات خود در زمینه مبارزه جدی با تروریسم به‌درستی عمل نکرده‌اند.

گزارش اکونومیست به‌حدی در برجسته کردن «کارهای مثبت طالبان» پیش رفته که اجرای مجازات قطع دست دزدان را از جمله مواردی دانسته که موجب شده فساد اداری در کشور به حداقل برسد. این گزارش از یکی از مشاوران ملا عبدالغنی برادر، معاون اقتصادی رییس‌الوزرای طالبان، نقل کرده که به علت وجود مجازات قطع دست سارق، مسوولان گمرک‌ها در اداره طالبان از قبول رشوت خودداری می‌کنند. این در حالی است که برخلاف ادعای مشاور ملا برادر، از نظر فقه اسلامی و به‌ویژه فقه حنفی، مجازات قطع دست در دزدی از بیت‌المال و گرفتن رشوه اعمال نمی‌شود.

نشریه  اکونومیست برای این‌ که تصور نشود که از مجازات سنگین طالبان دفاع می‌کند، در ادامه می‌افزاید که ما در این ‌جا از قطع دست دزد ستایش نمی‌کنیم بلکه می‌خواهیم حکومت‌های فاسد مورد حمایت ناتو را نکوهش کنیم. این نشریه باید به این مساله هم می‌پرداخت که بخش بزرگی از فساد اقتصادی و اداری در افغانستان در بیست سال نظام جمهوری، توسط همان خارجی‌هایی صورت گرفته که قرار بود افغانستان را به آرمان‌شهر مبدل کنند و اگر قرار بر نکوهش افراد و نهادهای مقصر باشد، غربی‌ها در این زمینه مقصرتر از داخلی‌ها هستند.

این نشریه آن‌چنان در اثبات توانایی طالبان برای حکومت‌داری پیش رفته که حتا واکسین زدن سگ‌های ولگرد توسط این گروه را نیز سوژه‌ای برای ارایه تصویر مثبت از طالبان ساخته است. به ادعای این نشریه، اکنون نشانه‌های روشنی از بهتر شدن تطبیق قانون در پایتخت افغانستان وجود دارد. مثلاً، دست‌فروش‌ها از سطح شهر برچیده شده‌اند، معتادان مواد مخدر به مراکز بازپروری فرستاده شده‌اند، دروازه رستورانت‌های کثیف بسته شده و به ۳۰ هزار سگ ولگرد واکسین زده شده است.

در ادامه سفید‌نمایی طالبان، گزارش اکونومیست از وضع آزادی رسانه‌ها در قلمرو طالبان اظهار رضایت می‌کند. این گزارش به نقل از رییس یک کمپنی رسانه‌ای که در داخل کشور فعالیت می‌کند و طرف‌دار حکومت طالبان هم نیست، می‌نویسد که «افغانستان در حال حاضر بهتر از پاکستان مدیریت می‌شود و ایستگاه‌های تلویزیونی کشور از آزادی بیشتری در انتشار خبرها در قیاس به آزادی رسانه‌ها در هند برخوردارند».

گزارش از ضیاءالحق امرخیل، والی پیشین ننگرهار، نقل می‌کند که گفته است: «طالبان کارها را به‌صورت درست پیش می‌برند، با آن ‌که افغان‌هایی که بیرون از کشور حضور دارند با این ادعای من موافق نباشند. آن‌ها در این‌ جا حضور ندارند و حقیقت را نمی‌دانند. من در این‌ جا حضور دارم و حقایق را درک می‌کنم.»

شایان ذکر است که اکونومیست به‌صورت ضمنی به این نکته هم اشاره می‌کند که قدرت‌گیری دوباره طالبان، برای زنان فاجعه‌بار بوده، چون طالبان به دختران بالاتر از صنف ششم اجازه آموزش را نمی‌دهند و نیز مانع کار زنان در عرصه‌های مختلف می‌شوند. به نوشته این نشریه، اکنون ۸۰ درصد از حدود دو و نیم میلیون دختری که در مرحله آموزش و تحصیل قرار دارند از تحصیل دانش و سواد محروم ساخته شده‌اند. توجه به همین نکته کافی است تا ما را به درک ژرفای فاجعه‌ای که در اثر بازگشت طالبان در افغانستان روی داده رهنمون و زشتی و پلشتی رژیم طالبان را آفتابی کند؛ اما از آن‌ جایی که طالبان در حال حاضر در دایره دوستان غرب تعریف شده‌اند، هر فاجعه‌ای که خلق کنند قابل چشم‌پوشی است، و حتا نشریه‌ای که خود را نماینده تفکر لیبرال رادیکال در اروپا‌ می‌داند نیز با بی‌مبالاتی با آن فاجعه‌ها برخورد می‌کند.

در روزهای اخیر گزارش سالانه سازمان گزارش‌گران بدون مرز در خصوص رتبه‌بندی کشورهای جهان در عرصه وضعیت آزادی رسانه‌ها و آزادی فعالیت خبرنگاری انتشار یافته است. این گزارش نیز از جنس گزارش نشریه  اکونومیست، حکایت‌گر تغییر تدریجی موضع غرب نسبت به طالبان است. در این گزارش، افغانستانِ زیر سلطه طالبان، در عرصه آزادی بیان و رسانه نسبت به کشورهایی همچون ترکیه، هند، عمان، کویت، مصر و روسیه در وضعیت بهتری قرار دارد. گزارش خبرنگاران بدون مرز هیچ معنایی جز تلاش برای عرضه تصویر زیبا از طالبان ندارد. انتشار چنین گزارشی در وضعیتی که صدها خبرنگار و فعال رسانه‌ای از ترس طالبان کشور را ترک کرده‌اند، بسیاری از رسانه‌ها تعطیل شده‌اند و صدها تن به‌خاطر اظهار نظر در شبکه‌های اجتماعی با زندان و شکنجه هولناک طالبان مواجه شده‌اند، چیزی جز خندیدن به ریش مردم افغانستان و نمک پاشیدن بر زخم آنان نیست.

در مورد دیگر، به تازه‌گی معاون قوه قضایی طالبان اعلام کرده که دادگاه‌های طالبان در سراسر کشور تا کنون ۱۷۵ حکم قصاص، ۳۷ حکم سنگسار و ۴ حکم زیر دیوار کردن محکومان را صادر کرده است و در صورت تایید از سوی شورای رهبری طالبان مرحله به مرحله اجرا می‌شود. تصور کنید که اگر این فیصله‌های قضایی را مقام‌های قضایی در ایران، عربستان سعودی و ترکیه صادر می‌کردند، در رسانه‌های غربی چه غوغاهای بزرگی برپا می‌شد. اما اکنون که طالبان «پارتنر جدید امریکا و غرب» به چنین کاری مبادرت ورزیده‌اند، رسانه‌های غربی با بی‌اعتنایی از کنار آن می‌گذرند و میل چندانی به واکنش نشان دادن در برابر آن ندارند. تصور کنید که اگر حتا یک مورد از مجازات سنگسار به اتهام زنا یا زیر دیوار کردن به جرم لواط در ایران، عربستان و ترکیه صورت می‌گرفت، رسانه‌های غربی درباره آن چه می‌گفتند.

با آن ‌که حقوق بشر از جمله دستاوردهای ارزش‌مند مدرن است و باید از آن پاسداری صورت گیرد، اما عملاً در طول سال‌های طولانی ثابت شده که دولت‌های غربی که خود را مدافع و منادی حقوق بشر می‌شمارند، با مسایل مربوط به حقوق بشر برخورد دوگانه می‌کنند. به همین دلیل است که مشاهده می‌کنیم اکنون که قرار است غربی‌ها با طالبان تعامل کنند، مصلحت نیست کارنامه حقوق بشری این گروه برجسته شود و لازم است بازنمایی چهره این گروه به گونه‌ای انجام شود که زمینه را برای تعامل بیشتر غرب با آن فراهم کند.

به‌عنوان نتیجه‌گیری دو نکته را باید یادآور شد. یکی این‌ که برعکس ادعاهایی که در خصوص ضرورت بی‌طرف بودن رسانه‌ها مطرح می‌شود، کار رسانه‌ای با بی‌طرفی سنخیتی ندارد. آن‌هایی که رسانه‌ها را مدیریت می‌کنند محتوایی را به نشر می‌رسانند که سازگار با علایق و عقایدشان باشد و همچنین از منافع و ارزش‌های تمویل‌کننده‌گان دفاع کند. نکته دیگر که در ادامه نکته اول است این است که رسانه‌ها در غرب حضور قوی در تصمیم‌گیری‌های مراکز قدرت دارند و از این جهت، هر گزارش یا خبری که در این رسانه‌ها بازتاب می‌یابد درواقع منعکس‌کننده خواسته‌ها و تمایلات دست‌کم قسمتی از تصمیم‌گیرنده‌گان در کانون‌های قدرت در غرب است. ازاین‌رو، رصد کردن آن‌چه در رسانه‌های تاثیرگذار غربی جریان دارد، می‌تواند ما را کمک کند تا حدس بزنیم در پشت صحنه چه چیزهایی ممکن است در حال رخ دادن باشد. گزارش نشریه  اکونومیست درباره حکومت‌داری طالبان و نیز گزارش سالانه اخیر گزارش‌گران بدون مرز، خبر از آغاز روندی می‌دهد که احتمالاً تا به رسمیت‌شناسی طالبان جلو خواهد رفت.

دکمه بازگشت به بالا