جشن نوروز، یکی از دیرینهترین و خجستهترین جشنهای باستانی و تاریخی ایرانشهر تمدنی است که در درازنای زمان، فیلسوفان، عارفان، روشنفکران، سخنوران و سخنسرایان فراوان در توصیف و نیکوداشت این جشن کهن سخن گفته و آن را گرامی داشتهاند. اما این رستاخیز طبیعت با مخالفت و نکوهشهای فراوان گروههای بنیادگرا و دگماندیش نیز مواجه بوده است.
همهساله با فرا رسیدن نوروز تیغ تیز نوروزستیزان نیز تیزتر میشود و تا آنجا پیش میروند که تجلیلکنندهگان این جشن را از حیطه دین خارج میدانند و این آیین کهن را مجوسی و بدعت در دین میپندارند. امسال که حکومت سرپرست طالبان این جشن را از تقویم رسمی کشور نیز به گونه «غیررسمی» حذف کرده است و دیگر خبری از تجلیل و نیکوداشت نوروز نیست، مردم، به ویژه فرهنگیان، نگران حذف ارزشهای فرهنگی و تاریخی در کشور هستند.
محمد محق، پژوهشگر امور دینی، در صحبت با روزنامه 8صبح میگوید که نوروزستیزی ابعاد مختلف دارد؛ اما دو بعد آن در افغانستان برجستهتر از ابعاد دیگر است. به گفته او، یک بعد نوروزستیزی مسأله هویتهای قومی و بعد دیگر آن قرائتهای دینی است که در شرایط فعلی این دو بعد در هم آمیخته است. آقای محق میگوید: «گروه طالبان تصور میکند که مخالفت با نوروز هر دو هدف را برای آنها برآورده میکند؛ هم از نظر قومی فرهنگ مردمی را که این مناسبت را جشن میگیرند، میتواند تضعیف کند و هم از نظر مذهبی سبب هجوم و غلبه قرائت خودشان میشود.»
به گفته محمد محق، در متن دین اسلام حکم قطعی در مخالفت با نوروز وجود ندارد. او تأکید میکند که در قرآن چنین چیزی نیست و در احادیثی که به پیامبر اسلام منسوب شده است، نیز روایتهای معتبر نیست و حکم قطعی در این باره وجود ندارد.
آقای محق اختلاف در تجلیل از نوروز را هم قطعی نبودن حکم دینی میداند و تصریح میکند: «به همین خاطر نوروز در تاریخ اسلام محل مناقشه بوده است؛ بسیاری موافق و تعدادی هم مخالف بودند.»
این پژوهشگر دینی میافزاید که در دورههایی از تاریخ اسلام، به ویژه در دوران عباسیان و حکام دیلمی، از نوروز تجلیل میشده؛ اما مخالفت کموبیش وجود داشته، ولی [مخالفت] نظر غالب و حاکم در آن زمان نبوده است.
آقای محق حذف نوروز را از تقویم کشور یک گسست فرهنگی میداند و میگوید، در صورتی که چنین اقدامی صورت گرفته باشد، این کار حذف فرهنگ و دشمنی با فرهنگ و دریچه خطرناک است.
او میافزاید: «از نظر من از بین بردن مجسمههای بودا، حذف نوروز یا از بین بردن سایر آثار باستانی، اعلام جنگ با تمدن است و قطع کردن ریشههای هویتی و فرهنگی مردم و مساعد شدن زمینه برای یک فرهنگ افراطی و بدون ریشه که از طرف گروههای سلفی و دیوبندی [در افغانستان] شاهد آن هستیم.»
این پژوهشگر دینی تصریح میکند که از عوامل دیگر دشمنی شدید با نوروز، مخالفت گروههای افراطی با شادی و شادمانی است که از شاد بودن جامعه و شادمانی مردم رنج میبرند و از همین رو، رویکردی را اتخاذ میکنند که در آن تا جایی که ممکن باشد، فضای رعب و خشم و سرکوب اینها [کسانی که شادی میکنند]، وجود داشته باشد.
آقای محق میگوید: «وقتی جامعه احساس شادی کرد، آنها [افراطگرایان/طالبان] احساس میکنند که زمینه مساعد میشود برای انرژی گرفتن جامعه، زنده شدن جامعه و منسجم شدن و بعداً مطالبه حقوق و خواستهای دیگر و در واقع به بهانه سرکوب نوروز، جامعه را سرکوب میکنند.»
او برخورد با تجلیلکنندهگان نوروز را عمل استبدادی، افراطی و خشونتبار میداند و تأکید میکند که این کار دروازههای خشونتهای بیشتر را برای جامعه افغانستان میگشاید.
داکتر محمدامین احمدی، پژوهشگر دینی و عضو پیشین هیأت مذاکرهکننده صلح نظم جمهوری، میگوید، نص دینیای که در مورد اعتبار آن در میان مسلمانان اجماع نظر وجود داشته باشد، در مخالفت با نوروز وجود ندارد. او تأکید میکند که از نگاه اسلامی ادله کافی که «حرمت» گرامیداشت از نوروز را اثبات کند و نشان دهد که آیین گرامیداشت از نوروز یک عمل ضد اسلامی است، وجود ندارد و به همین دلیل، قرنها است که این سنت در میان مسلمانان افغانستان، ایران، شبهقاره هند و آسیای میانه و کردها وجود داشته است، بدون اینکه فقهای مسلمان کوشش کنند و نشان دهند که این آیین یک آیین ضد دینی است.
آقای احمدی تصریح میکند که وجود چند فتوا در بعضی از کتابهای فقهی و یا احیاناً چند روایت نمیتواند حرام بودن گرامیداشت از آیین نوروز را اثبات کند. به گفته او حتا عربهای شیعه که سر آشتی با فرهنگ فارسی ندارند، نیز نوروز را حرام ندانستهاند و هیچ فتوای مبنی بر نفی نوروز در این مذهب اسلامی وجود ندارد و در میان اهل سنت و جماعت نیز اجماعی برای حرام بودن نوروز وجود ندارد و دیدگاههای متفاوت و گوناگون در این باره ارایه شده است.
آقای احمدی میگوید که از نگاه اسلامی براساس یک قاعده معروف، هر چیز حلال است، مگر اینکه دلیل قوی بر حرام بودن آن وجود داشته باشد. به گفته او، کسانی که مدعیاند نوروز در اسلام حرام است، باید دلیل قوی در اسلام به اثبات حرام بودن آن داشته باشند؛ اگر دلیل قوی و معتبر وجود ندارد، در این صورت حکم حرام دانستن آنان بدعت محسوب میشود. وی تصریح میکند، چیزی که در دین نیست، آن را جزء دین ساختن و دینی پنداشتن، حرام است.
این پژوهشگر دینی میافزاید که نوروز و آیین گرامیداشت از نوروز مانند حج و یا عید قربان به عنوان یک آیین اسلامی که اسلام به آن حکم کرده باشد، گرامی داشته نمیشود و لذا بدعت نیست. او خاطرنشان میکند که اگر کسی بدون دلیل معتبر دینی و بدون اینکه صلاحیت اجتهاد را داشته باشد، آن را حرام اعلام کند، مرتکب بدعت شده است؛ چون حرام دانستن یک عمل از نگاه اسلامی بدون دلیل معتبر افزودن دادخواهی یک حکم در سلسله احکام اسلامی است و مشمول تعریف بدعت میشود.
آقای احمدی میگوید، کسانی که میخواهند هویت ریشهدار تاریخی تحت چتر فرهنگ و زبان فارسی در این سرزمین حداقل تضعیف شود و دیگر نتواند به عنوان نماد هویت فرهنگی و تمدنی این سرزمین کهن تداوم یابد، انگیزه آن سیاسی است که یک قشر میخواهد این هویت تضعیف شود و جایگزین آن هویت دیگری باشد. او میافزاید: «ما اساساً با تصور نوروز به عنوان روز آغاز سال بزرگ شدهایم و آن را امر طبیعی میدانیم.»
این عضو پیشین هیأت مذاکرهکننده صلح نظم جمهوری در مورد نگاه رهبری حکومت سرپرست طالبان به نوروز، میگوید: «آنها فاقد نگاه تاریخی، فرهنگی و تمدنیاند و در دیدگاهشان فرهنگ، هنر، ادبیات، تاریخ و همدلی عمیق با احساسات انسانی وجود ندارد.»
به گفته این پژوهشگر امور دینی، مخالفت شماری از کشورهای عربی با ایران از دلایل سیاسی نوروزستیزی است. او تصریح میکند که این کشورها از طریق تربیه و آموزش طالبان در مدارس دینی پاکستان، میخواهند با ایران دشمنی ورزند و فرهنگ و تمدن فارسی را تضعیف کنند، در حالی که ایران تنها میراثدار نوروز نیست؛ بلکه افغانستان مانند ایران مالک نوروز و مالک یک تمدن، تاریخ و فرهنگ مشترک است که گرامیداشت از نوروز بخشی از آن است که در تمامی دورههای تاریخی از نوروز تجلیل کرده و آن را آغاز سال قرار داده که بیانگر اهمیت و جایگاه این روز در تاریخ این کشور است.
آقای احمدی بهترین راه تجلیل همگانی نوروز را مقاومت مسالمتآمیز فرهنگی میداند و تأکید میکند که کشاندن حوزه خصوصی در تجلیل نوروز [شادمانیها] و همگانی کردن آن موثرترین راه است که برای پاسداری از نوروز باید انجام داد.
او از رسانهها، نهادهای فرهنگی و همه مردم میخواهد که در فضای مجازی در هماهنگی و همصدایی باهم، به تجلیل از نوروز بپردازند، ابراز شادی کنند و نهادهای بینالمللی چون سازمان ملل و یونسکو و سایر نهادهای مدافع سنتهای مهم تاریخی را وادار به حمایت از میراثهای مشترک فرهنگی در افغانسان بسازند.
بشیراحمد انصاری، پژوهشگر دینی، میگوید که فکر نمیکند، صف مخالفان نوروز هر روز گستردهتر میشود. او میافزاید: «چند سال پیش تحریم نوروز در حلقات دینی و به ویژه بخش سنتی آن از مسلمات و بدیهیات فقهی به شمار میرفت؛ ولی امروز آنچنان نیست و بخش بزرگی از جامعه قناعت کرده که نوروز با هیچ دین پیوند نداشته است.»
آقای انصاری اضافه میکند، آنچه که در این چند ماه به وقوع پیوست، سیطره سیاسی و نظامی دشمنان نوروز بوده است که این امر نمیتواند حلالی را حرام قرار دهد.
این پژوهشگر دینی میگوید: «طالبان اگر خواسته باشند میتوانند جشنهای نوروزی را برهم بزنند، ملاهای مساجد را مجبور سازند تا علیه این سنت مبارک تکوینی حرف بزنند؛ ولی چه کسی میتواند مناسبتی را که طبیعت با همه سازوبرگش از آن میزبانی میکند و تاریخ در برابرش تعظیم کرده است، تحریم کنند.»
آقای انصاری تصریح میکند که برخی خلفا هدایای رسمی نوروزی به زمامداران را که در عصر ساسانی رایج بود، به خاطر هزینهاش منع کردهاند؛ ولی حتا همین هم با آمدن معاویه فرزند ابوسفیان دوباره ترویج یافت. او خاطرنشان میکند که در تاریخ، مسلمانان به دورهای برنخوردهاند که نظامی و دولتی نوروز را یک مناسبت ضد دینی خوانده و ممنوع قرار داده باشد.
این پژوهشگر دینی میگوید، فتواهایی که از گذشتههای دور در رابطه به نوروز به یادگار مانده است، بیشتر آن سرشت فقهی دارد و از زبان دانشمندانی جاری شده است که اکثریتشان مربوط به حوزه فرهنگی نوروز میشوند؛ اما امروز، با آنکه از دین حرف به میان میآید، ولی این مسأله، دارای ابعاد گسترده هویتی است.
او میافزاید که مراکز فقهی شبهجزیره عربستان و امتداد آن در کشور ما، هر آنچه را که مربوط به تاریخ این حوزه میشود، ایرانی میدانند و به صورت لاشعوری در برابرش میایستند. از نظر این پژوهشگر دینی، سیاسیسازی هویتها و نمادهای هویتی، جنایتی است که در حق انسان و فرهنگ انسانی صورت میگیرد.
آقای انصاری میگوید که نوروز از سوی همه اقوام آریایی و همسایهگانشان تجلیل میشد؛ اما به گفته او، امروز روشنفکرانی که خود را به گروههای مختلف قومی نسبت میدهند و از تاریخ خودشان اطلاعی ندارند، با این مناسبت احساس بیگانهگی میکنند.
این پژوهشگر دینی در پرسش به پاسخ «حرمت نوروز»، تصریح میکند که در تمامی میراثهای فقهی و اعتقادی اسلام یک متن واضح، روشن، «قطعی الثبوت» و «قطعی الدلالتی» که حرمت نوروز را ثابت سازد، نمیتوان یافت. این در حالی است که تحريم از خود ضوابطی دارد و تنها خدا و پیامبران هستند که صلاحیت حلال و یا حرام خواندن امری را دارند.
به گفته او، نوروز به هیچ دین و آیینی رابطه ندارد و این مناسبت نه میراث سلیمان است -طوری که البیرونی مدعی بوده است- و نه میراث زردشت و یا مسیح و یا دیگران. نوروز میراث اسلام هم نیست.
او میگوید که نوروز جشن آفرینش خدا است که طبیعت در آن فرش حریری خود را فرا راه ما میگستراند و پروانه میرقصد و بلبل آوازخوانی میکند و نوروز الهامبخش هزاران شاعر و سخنور در حوزه تمدنی ما بوده است.
آقای انصاری میافزاید که این هجوم بیامان بر تجلیلکنندهگان این مناسبت شکوهمند و بزرگ و تکفیر صدها میلیون انسانی که آن را تجلیل میکنند و در میانشان دهها هزار محدث و مفسر و فقیه و دانشمند زندهگی کرده و زندهگی میکنند، دلیلی است بر بیگانهگی این گروهها با این فرهنگ و تمدن و شاهدی است بر خفت عقل تکفیری آنها.