ایران در سالهای جنگ افغانستان میزبان صدها هزار مهاجر افغانستان بوده و اکنون نیز به بیش از چهار میلیون شهروند این کشور پناه داده است. در پی سقوط نظام جمهوری در 24 اسد سال گذشته خورشیدی شماری از شهروندان افغانستان و نظامیان حکومت پیشین ناگزیر شدند برای نجات جانشان کشور را ترک کنند و به ایران مهاجر شوند. در این گزارش به چگونهگی «سقوط جمهوریت» به روایت سربازانی پرداخت شده که با تسلط دوباره طالبان بر افغانستان، ناگزیر شدند کشور را ترک کنند و وارد خاک ایران شوند. به دلیل ملحوظات امنیتی، در این گزارش برای سربازان ارتش پیشین نامهای مستعار برگزیده شده است.
اکثر این سربازان، جوانانی اند که در ردههای مختلف نظامی عضو ارتش فروپاشیده افغانستان بودهاند. آنان از مقاومت سربازان ارتش در برابر جنگجویان طالبان سخن میگویند و توضیح میدهند که ارتش فروپاشیده کشور روحیه شکستناپذیری در مبارزه با جنگجویان طالبان داشتند. به باور آنان، سقوط حکومت پیشین و فروپاشی ارتش توسط نیروهای طالبان امکانپذیر نبوده است. بیشتر این سربازان به این باورند که شکست ارتش افغانستان یک شکست سیاسی بود؛ نه شکست نظامی.
منصور، جوان 22 ساله، یکی از نظامیان حکومت پیشین است. او مدت سه سال در صفوف نیروهای دفاعی نظام جمهوری در قول اردوی 203 تندر مشغول وظیفه بود. این سرباز جوان در واپسین روزهای دشوار جمهوریت در غزنی در برابر جنگجویان طالبان میرزمید. منصور چگونهگی فروپاشی نیروهای دفاعی حکومت پیشین را ناکامی رهبران در انسجام سربازان و عدم تعهد رهبران سیاسی و نظامی به ارتش عنوان میکند.
منصور و همقطارانش در آخرین روزهای نبرد با طالبان، در غزنی میرزمیدند و آماده بودند تا آخرین قطره خون در برابر جنگجویان طالبان ایستادهگی کنند. این نظامیان اما پس از دریافت مخابرهای از سوی فرماندهان لوای سوم قول اردوی 203 تندر مبنی بر عدم پیشتبانی نظامی و اکمالاتی وادار شدند سنگرهای نبرد را ترک کنند.
منصور پس از ترک سنگر با پنج همقطار دیگرش نخست به کابل و سپس به بغلان و از آنجا به ایران آواره شد و اکنون در یکی از کافههای ایران مشغول کار است تا بتواند خانوادهاش را حمایت مالی کند.
منصور میگوید: «بعد از انجام چندین وظیفه و پس از چندین درگیری با دشمنان قسمخورده وطن چندین سال با سردیها و گرمیها، تشنهگیها و گرسنهگیها، خوبی و بدی گذشت، اما متأسفانه در اواخر شرایط دشوار و تکتیکهای پیدرپی به نام «عقبنشینی تکتیکی» همه وطن را خراب کرد و به سوی ویرانی کشاند.» منصور میافزاید: «من در ولسوالی مقر ولایت غزنی بودم، بیزها و کمپهای ما رو به سقوط بودند. همین یک ولسوالی مانده بود با کندک مقر؛ پرسونل خیلی کم مانده بود. همقطاران ما که شهید میشدند، جسدهایشان سه تا چهار روز در میدان باقی میماند. طیاره اصلاً نمیآمد و ایمرجنسی از ترس طالبان از راه زمینی نمیتوانست بیاید تا جسدها را انتقال دهد.»
یکی از نزدیکان و همقطاران منصور در ماه اسد سال گذشته خورشیدی در جریان نبرد مسلحانه با جنگجویان طالبان زخمی شد. منصور او را برای درمان به شفاخانه چهارصد بستر به کابل آورده بود. او دو روز پس از آمدنش به کابل مطلع شد که کندک دوم ارتش در ولسوالی مقر نیز سقوط کرده و شمار زیادی از همقطارانش در نبرد با طالبان جان باخته و یا به دست جنگجویان این گروه اسیر شدهاند. غزنی در 130 کیلومتری کابل در جنوبشرق کشور واقع شده است. این ولایت در 21 اسد 1400 خورشیدی به دست طالبان سقوط کرد.
فواد، جوان دیگری است که 24 سال عمر دارد. او برای دو سال در صفوف ارتش ملی حکومت پیشین در ولسوالی شیندند هرات خدمت کرده است. فواد نیز رهبران سیاسی و نظامی رده اول حکومت پیشین را مقصر فروپاشی نظامیان کشور میداند. این سرباز جوان که تا آخرین روزهای سقوط کابل در میدان جنگ بوده، میگوید که در روزهای اخیر جمهوریت عدم تعهد و سهلانگاری فرماندهان نظامی، نبود اکمالات زمینی و هوایی منجر شد که نظامیان سنگرهایشان را ترک کنند یا به طالبان تسلیم شوند. فواد پس از سقوط نظام جمهوری و با مطلع شدن از ترور و انتقامگیری طالبان از نیروهای امنیتی پیشین، ناگزیر شده بهگونه غیرقانونی افغانستان را به مقصد ایران ترک کند.
فواد نزدیک به یک سال است که در ایران به سر میبرد و مشغول پاککاری خانههای شهروندان ایران در تهران است.
این سرباز پیشین خاطرنشان میسازد: «در مدت دو سال که من خدمت کردم واقعاً سربازان صادقانه خدمت میکردند و مورال قوی داشتند و محلی که برای شان سپرده میشد، زحمت میکشیدند و مفتخرانه و صادقانه از آن محافظت میکردند.» از دید این سرباز، سقوط ارتش پیشین توسط جنگجویان طالبان غیرمحتمل بود و تنها معاملهگری میتوانست ارتش پیشین را از پای درآورد. ولایت هرات در وسط ماه اسد سال پار به دست طالبان سقوط کرد.
همایون، جوان 21 ساله تا پیش از سقوط نظام جمهوری برای مدت دو سال در قول اردوی 215 میوند در لوای دوم بند کجکی در هلمند مشغول خدمت سربازی بوده است. همایون در جریان دو سال خدمت در ارتش با چالشهای زیادی روبهرو بوده است. او میگوید که در این مدت اکمالات و تجهیزات برای نظامیان، ناقص و اندک بود و بسیاری اوقات آنان به دشواری به غذا دست مییافتند، اما با این همه شرایط دشوار در برابر طالبان میجنگیدند و برخی از همقطارانش نیز در نبرد با طالبان جان باختهاند. همایون میافزاید، با آن که سربازان در روزهای اخیر جمهوریت نیز حاضر بودند در برابر طالبان بجنگند، اما از سوی فرماندهان نظامی دستور میگرفتند که دست از جنگ بردارند. به گفته او، کندک نظامی در بند کجکی در هلمند، جایی که او مصروف سربازی بود، در پی معامله به طالبان واگذار شد.
همایون که پس از تسلط طالبان بر افغانستان، راه مهاجرت به ایران را در پیش گرفت، اکنون نگران است که مبادا در این شرایط دشوار از سوی دولت ایران بازداشت و به افغانستان برگشت داده شود.
خالد، 21 سال عمر دارد و برای مدت دو سال در قولاردوی 215 میوند در لوای دوم بند کجکی در هلمند مشغول خدمت سربازی بوده است. خالد سقوط افغانستان به دست طالبان و فروپاشی ارتش کشور را معامله سیاسیون با طالبان عنوان میکند. این سرباز جوان با اشاره به دشواریهای سربازی و مقاومت سربازان ارتش میگوید: «ما سربازان قول اردوی 215 میوند لوای دوم در بند کجکی دو سال محاصره بودیم. به ما اکمالات هوایی هر سه ماه بعد یک بار میرسید. آنجا اعاشه و مهمات واقعیت کامل نمیرسید. آنجا ما بازهم به همان حالت میجنگیدیم. نان خشک پوپنکزدهگی را میخوردیم بعضی اوقات هیچ چیزی گیر ما نمیآمد. دال بود از دال استفاده میکردیم. اعاشه درست نمیرسید. هر سه ماه بعد آن هم هوایی اکمال میشدیم. زمینی اصلاً راهی وجود نداشت.» خالد از روزهایی یاد میکند که بیشتر همقطارانش در نبرد با جنگجویان طالبان جان باخته و جسدهایشان هر طرف پراکنده بوده، اما کسی نبوده این جسدها را از محل جنگ انتقال دهد و به خانوادههایشان تسلیم کند. خالد میافزاید: «ما از هر لحاظ ایستادیم و جنگیدیم، اما بعد از دو سال کندک ما معامله شد. سربازان میجنگیدند؛ اما بزرگان امر میکردند که نزنید، سربازان میجنگیدند از بالاجای امر میشد که شما جنگ نکنید و تسلیم شوید.» به گفته او، سربازان ارتش با وجود دریافت امر تسلیمی و توقف جنگ، از مبارزه با طالبان دستبردار نبودند و روحیه قوی در برابر جنگجویان طالبان داشتند. از دید او، نیروهای طالبان توان مبارزه رودرور با نیروهای ارتش را نداشتند، اما سقوط افغانستان یک سقوط سیاسی بوده است؛ نه سقوط نظامی.
این در حالی است که با نزدیک شدن زمان خروج سربازان امریکایی از افغانستان، جنگجویان طالبان در اوایل ماه اسد سال 1400 خورشیدی نبردهای مسلحانه با نیروهای نظامی کشور را شدت بخشیدند. در اواسط ماه اسد سال گذشته، تقریباً ۱۴ ولایت کشور به دست طالبان سقوط کرد. بیشتر ولسوالیهای این ولایتها قبلاً زیر تسلط طالبان قرار داشتند و طالبان رفتهرفته بر مراکز شهرها و ولسوالیها نیز مسلط شدند.
گمانهزنیها بر این بود که طالبان بر بنیاد توافقی که با ایالات متحده امریکا دارند، پس از تصرف ۵۰ درصد ولایتهای کشور حاضر به مذاکره سیاسی با دولت افغانستان میشوند. سقوط ولایتها اما در ماه اسد 1400، متوقف نشد. در 21 اسد ولایتهای هرات، بادغیس و غور نیز به طالبان واگذار شدند. به همین شکل، نیروهای طالبان در 24 اسد ولایتهای نزدیک به پایتخت را نیز تصرف کردند و به دروازههای کابل رسیدند.
با این حال، کارشناسان امور نظامی به این باورند که پس از سقوط نظام جمهوری بیشترین آسیب و صدمه را نیروهای دفاعی و امنیتی افغانستان متقبل شدهاند. شمار اندکی از این نیروها موفق شدند به کشورهای دیگر جهان مهاجرت کنند، اما عده زیاد آنان با وجود تهدیدات امنیتی هنوز هم در افغانستان به سر میبرند؛ در حالی که خطر مرگ مانند سایه آنان را تعقیب میکند.
اسدالله ندیم، آگاه امور نظامی، حضور نیروهای نظامی حکومت پیشین در کشورهای همسایه را نیز مصون نمیداند. او میگوید که نیروهای دفاعی و امنیتی افغانستان که به کشورهای همسایه مهاجرت کردهاند، ممکن از سوی برخی از این کشورها بهعنوان نیروی ذخیره در جنگهای نیابتی مورد استفاده قرار بگیرد. آقای ندیم میافزاید: «رییسجمهور، معاونین، وزیران، وکیلان، قدرتمندان و سناتوران با بکسهایی مملو از پول گریختند، اما این نظامیان بودند که بیسرنوشت در افغانستان باقی ماندند.»
صدیق شینواری، جنرال نظامی، درباره بیسرنوشت بودن نیروهای نظامی حکومت پشین میگوید: «تا جایی که دیده میشود در مورد جلب و جذب مجدد نیروهای آموزشدیده و مسلکی سابق اردوی ملی افغانستان توجه و علاقهای در طالبان دیده نمیشود. حتا در مورد حمایت نظام فعلی در مورد کارکرد و امتیازات تقاعد این منسوبین هم کدام برنامه در آینده متأسفانه در نظر نیست.»
این در حالی است که مسوولان مطبوعاتی طالبان این روزها درباره سرنوشت نظامیان حکومت قبلی ابراز نظر خاصی نمیکنند. سخنگویان طالبان اما قبلاً تذکر دادهاند که این نظامیان میتوانند به زندهگی عادیشان در کشور ادامه دهند و از سوی طالبان هیچ خطری آنان را تهدید نمیکند.
سخنگویان طالبان در حالی از مصونیت جانی نظامیان پیشین اطمینان دادهاند که در ماههای پسین گزارشهای زیادی از بازداشت، شکنجه و کشته شدن دهها نظامی حکومت پیشین از سوی طالبان و افراد مسلح ناشناس منتشر شده است. در آخرین مورد، حمیدالله، کارمند فرماندهی امنیه قندهار به تاریخ 31 سنبله، هنگام تلاشی خانهاش در حوزه ۱۲ امنیتی شهر قندهار از سوی افراد طالبان کشته شد. پیش از این نیروهای طالبان محرمعلی، فرمانده پولیس محلی را در ماه سنبله در درهغوربند پروان کشته بودند. منابع میگویند که نیروهای طالبان این فرمانده پیشین پولیس محلی را نخست بازداشت و پس از دو روز شکنجه، تیرباران کردهاند. با توجه به این وضعیت، نیروهای نظامی حکومت پیشین در داخل کشور مصونیت جانی ندارند.